پارت ۷
پارت ۷
جیمین ویو
با چیزی که دیدم شکه شدم لباس ا.ت به قدری باز بود که نصف بدنش معلوم بود رون های سفیدش خط سینش که وقتی بدن سفیدشو دیدم قلبم درد گرفت از اینکه همه دارن بدنشو میبینن
+ ام سلامم
جیمین: سلام بیبی
اعضا : سلام ا.ت
+ سلامممم
ـ سلام بچه هااا
ـ بریم؟
همه: بریم
ا.ت ویو
رفتیم سمت بار که نگاه های جیمین همش به من بود و من معذب بودم چون لباسم خیلی باز بود ولی من لباسمو دوست داشتم
سمت بار رفتیم نشستیم که جیمین گفت
جیمین: میخوام یه چیزی بهتون بگم
اعضا : چی
جیمین: خب منو ا.ت رابطه داریم
اعضا و لیا: عوووو
یکدفعه جیمین دستم و گرفت و بلندم کرد و منم پاهامو دور کمرش حلقه کردم و لبامو بوسید
اعضا : شما از کی انقد شیطون شدین
+ خب ....
جیمین دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش چسبوند
جیمین: شیطون بودیم
اون شب همچی داشت خوب پیش میرفت خواستم برم ارایشمو تو دستشویی درست کنم رفتم ارایشمو و درست کردم و برگشتم و با چیزی روبه رو شدم که اشک تو چشمام حلقه زد ....
شرایط
لایک ۱۰
کامنت ۹
مرسی حمایت میکنید
جیمین ویو
با چیزی که دیدم شکه شدم لباس ا.ت به قدری باز بود که نصف بدنش معلوم بود رون های سفیدش خط سینش که وقتی بدن سفیدشو دیدم قلبم درد گرفت از اینکه همه دارن بدنشو میبینن
+ ام سلامم
جیمین: سلام بیبی
اعضا : سلام ا.ت
+ سلامممم
ـ سلام بچه هااا
ـ بریم؟
همه: بریم
ا.ت ویو
رفتیم سمت بار که نگاه های جیمین همش به من بود و من معذب بودم چون لباسم خیلی باز بود ولی من لباسمو دوست داشتم
سمت بار رفتیم نشستیم که جیمین گفت
جیمین: میخوام یه چیزی بهتون بگم
اعضا : چی
جیمین: خب منو ا.ت رابطه داریم
اعضا و لیا: عوووو
یکدفعه جیمین دستم و گرفت و بلندم کرد و منم پاهامو دور کمرش حلقه کردم و لبامو بوسید
اعضا : شما از کی انقد شیطون شدین
+ خب ....
جیمین دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش چسبوند
جیمین: شیطون بودیم
اون شب همچی داشت خوب پیش میرفت خواستم برم ارایشمو تو دستشویی درست کنم رفتم ارایشمو و درست کردم و برگشتم و با چیزی روبه رو شدم که اشک تو چشمام حلقه زد ....
شرایط
لایک ۱۰
کامنت ۹
مرسی حمایت میکنید
۵۰۶
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.