p : 𝟕
میا: یونگی توهم برو لباساتو بپوش من میرم بیرون ( یونگی دست میا رو گرفت)
چیه؟
یونگی: ( میا رو کوبوند به دیوار و لب زد) فرار نکن
مینا: ببخ.....عاااا
میا: ( یونگی رو هل داد ) مینا بیا باهم بریم
مینا: باشه خاهر جانننن
یونگی: اهههه همیشهی خدا دردسر ایجاد میکنه ...
.
.
.
.
.
میا : یه 𝟔𝟎 درصد
یونگی: معده ی دخترا ضعیفه 𝟒𝟎 درصد بردار
یونا: میا بهتره به حرف یونگی گوش بدی اخه اون بیشتر بلده
میا: باشه پس یه 𝟒𝟎درصد بدید
همه داشتن مرقصیدن که یهو میا توست یک مردی قاپیده شد
میا: ولم کن عوضی
مرد: تو که امشب مال من میشی و دیگه دختر نیستی ...
میا: ن...نههههه.....یونگیییییییییس
یونگی: یلحظه گوشم تکونی خورد انگار یکی صدام کرد سریع به طرف صدا رفتم فهمیدم که میا نیست وایییی...نه میاااااا شروع به دویدن کردم ...
میا: یونگیییییی....کمکم کن یوووووو....
یونگی: گوه خوری رو تموم کن پسره ی عنتر
شروع به زدنش کردم .... بعد از اون رفتم ببینم میا چیشده دیدم داره از ترس میلرزه و رفتم بغلش کردم و گفتم
یونگی: من اینجام ....هیششش....اروم باش باشه .؟
میا: یونگی؟ حالت خوبه؟
یونگی: اره من خوبم عزیزم...
میا ویو: یونگی شبیه خواهرم بود با اینکه زخم خورده بود باشم پر های توانمندش رو روی مک میزاشت تا در امان باشم ...کاش بهت بگم چقدر دوست دارم ....
هتل ( خانه فعلی)
میا رفت تا یه دوش بگیره یونگی هم رفت بعد از میا رفت حموم و خوابیدن....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبح وقتی از خواب بلند شدن لباشون در یک میلی متری هم بود .....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تا پارت بعد شرط داریم :
۵۰ تا لایک
۵۰ تا کامنت
باییییییییییییی
چیه؟
یونگی: ( میا رو کوبوند به دیوار و لب زد) فرار نکن
مینا: ببخ.....عاااا
میا: ( یونگی رو هل داد ) مینا بیا باهم بریم
مینا: باشه خاهر جانننن
یونگی: اهههه همیشهی خدا دردسر ایجاد میکنه ...
.
.
.
.
.
میا : یه 𝟔𝟎 درصد
یونگی: معده ی دخترا ضعیفه 𝟒𝟎 درصد بردار
یونا: میا بهتره به حرف یونگی گوش بدی اخه اون بیشتر بلده
میا: باشه پس یه 𝟒𝟎درصد بدید
همه داشتن مرقصیدن که یهو میا توست یک مردی قاپیده شد
میا: ولم کن عوضی
مرد: تو که امشب مال من میشی و دیگه دختر نیستی ...
میا: ن...نههههه.....یونگیییییییییس
یونگی: یلحظه گوشم تکونی خورد انگار یکی صدام کرد سریع به طرف صدا رفتم فهمیدم که میا نیست وایییی...نه میاااااا شروع به دویدن کردم ...
میا: یونگیییییی....کمکم کن یوووووو....
یونگی: گوه خوری رو تموم کن پسره ی عنتر
شروع به زدنش کردم .... بعد از اون رفتم ببینم میا چیشده دیدم داره از ترس میلرزه و رفتم بغلش کردم و گفتم
یونگی: من اینجام ....هیششش....اروم باش باشه .؟
میا: یونگی؟ حالت خوبه؟
یونگی: اره من خوبم عزیزم...
میا ویو: یونگی شبیه خواهرم بود با اینکه زخم خورده بود باشم پر های توانمندش رو روی مک میزاشت تا در امان باشم ...کاش بهت بگم چقدر دوست دارم ....
هتل ( خانه فعلی)
میا رفت تا یه دوش بگیره یونگی هم رفت بعد از میا رفت حموم و خوابیدن....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبح وقتی از خواب بلند شدن لباشون در یک میلی متری هم بود .....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تا پارت بعد شرط داریم :
۵۰ تا لایک
۵۰ تا کامنت
باییییییییییییی
۱۶.۶k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.