زندگی سخت فص 2 پارت 21
ویو یونگی
دستاشو گرفته بودم و گریه میکردم چون فکر میکردم بمیره هی تو سرم میزدم (ادمین:تو نباید تو سرت بزنی !!!😱😱ای الینای پف***😐) و میگفتم که چرا چرااااا خداااااا اما فایده ای نداشت پس گفتم....باید به حرف بابام گوش کنم اون گفته بود که اگه یه عاشق بوسش کنه یا بغلش کنه یا...... درست میشه همون لحظه داشتم اشک چشمام رو پاک میکردم که الینا مثل باد بلند شد که نتونستم بگیرمش .اون
رفت اون پسره ی پف*** رو .....انداخت اونور که تا خواستم بگیرمش رفت تو یه ماشین پر سرعت ....
یعنی دلم آب شد همون لحظه ...
×نهههههههههههههههههههههه(داد طولانی)
×الیناااااااااا ......نهههه(با داد ارام و گریه زاری رفت دنبالش)
×الینا من بهت نیاز دارممممممم نروووووو
_😦😿💧💧💧💧
×💧💧💧💧
ویو کوک
من و یونگی رفتیم دنبال اون ماشین و الینا
الینا کلا بدن خون دیده میشد
یعنی گریم بعد از دیدن این صحنه ......
من از اون موقع فهمیدم فقط من نبودم که عاشق الینا بودم .....منو نجات داد اون از قلبش این کار رو برای من انجام داد. من واقعا دلم نمیخواد از دستش بدم......
یونگی سفت الینا رو بغل کرد و به سمت ماشین رفت
ویو یونگی
با همون چشای خیس بلندش کردم و تند رفتم سمت ماشین دیدم یه مردی که از بار معلوم بود اومده مست مست داشت تو ماشین شراب میخورد ...نمیدونم دست خودم نبود که محکم به سمتت اونور ماشین رفتم و اونقدر مشتش زدم که اومد بیرون
(مرده$)
$چیکار کردی(با مستی)
×😡
×کوری ادم کشتی کص**(داد)
$من!؟؟؟؟!! من که الان ادم کش میشم نه قبل !!
$چیه ترسیری😏
×😡
_من حلش میکنم تو فقط الینا رو ببر!!(با تاکید)
×چجوری میخوای اینکارو کنی هاا؟.!
_تو نگران نباش
اصلا مهم برام نبود که چیکار میکنه ولی بعد انتقاممو میگیرم
دیدم......رف
2 لایک
لطفا اگه خوبه و دوس دارین ادامه بدم به 10 لایک یا 5 تا برسونین😢😢😢😢
لفا😇😇😇😇😇
دستاشو گرفته بودم و گریه میکردم چون فکر میکردم بمیره هی تو سرم میزدم (ادمین:تو نباید تو سرت بزنی !!!😱😱ای الینای پف***😐) و میگفتم که چرا چرااااا خداااااا اما فایده ای نداشت پس گفتم....باید به حرف بابام گوش کنم اون گفته بود که اگه یه عاشق بوسش کنه یا بغلش کنه یا...... درست میشه همون لحظه داشتم اشک چشمام رو پاک میکردم که الینا مثل باد بلند شد که نتونستم بگیرمش .اون
رفت اون پسره ی پف*** رو .....انداخت اونور که تا خواستم بگیرمش رفت تو یه ماشین پر سرعت ....
یعنی دلم آب شد همون لحظه ...
×نهههههههههههههههههههههه(داد طولانی)
×الیناااااااااا ......نهههه(با داد ارام و گریه زاری رفت دنبالش)
×الینا من بهت نیاز دارممممممم نروووووو
_😦😿💧💧💧💧
×💧💧💧💧
ویو کوک
من و یونگی رفتیم دنبال اون ماشین و الینا
الینا کلا بدن خون دیده میشد
یعنی گریم بعد از دیدن این صحنه ......
من از اون موقع فهمیدم فقط من نبودم که عاشق الینا بودم .....منو نجات داد اون از قلبش این کار رو برای من انجام داد. من واقعا دلم نمیخواد از دستش بدم......
یونگی سفت الینا رو بغل کرد و به سمت ماشین رفت
ویو یونگی
با همون چشای خیس بلندش کردم و تند رفتم سمت ماشین دیدم یه مردی که از بار معلوم بود اومده مست مست داشت تو ماشین شراب میخورد ...نمیدونم دست خودم نبود که محکم به سمتت اونور ماشین رفتم و اونقدر مشتش زدم که اومد بیرون
(مرده$)
$چیکار کردی(با مستی)
×😡
×کوری ادم کشتی کص**(داد)
$من!؟؟؟؟!! من که الان ادم کش میشم نه قبل !!
$چیه ترسیری😏
×😡
_من حلش میکنم تو فقط الینا رو ببر!!(با تاکید)
×چجوری میخوای اینکارو کنی هاا؟.!
_تو نگران نباش
اصلا مهم برام نبود که چیکار میکنه ولی بعد انتقاممو میگیرم
دیدم......رف
2 لایک
لطفا اگه خوبه و دوس دارین ادامه بدم به 10 لایک یا 5 تا برسونین😢😢😢😢
لفا😇😇😇😇😇
۲.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.