وقتی دوست صمیمیش بودی ولی
تصمیم گرفته بودید امشب با دوست صمیمیت یعنی لینو به کلاب برید .
یه نگاهی به خودت توی اینه انداختی همه چی خوب بود فقط مشکل این بود که دستت به زیپ لباست نمیرسید هی داشت باهاش ور میرفتی که دستی رو پشت کمرت حس کردی….. لینو بود زیپ لباست رو بالا کشید و دستش رو به سمت موهای لخت مشکیت برد و اونا رو روی کمرت انداخت ….
لینو: خب لیدی آماده ای بریم ؟
نگاهی به لینو انداختی … جذاب تر و زیبا تراز همیشه به نظر میرسید . نمیدنستی این احساس چی بود که انقدر تو رو دیگر کرده بود … با خودت میگفتی یعنی طبیعی بود انقدر به لینو فکر کنی ….
تو همین فکرا بودی که باصدای لینو به خودت اومدی
لینو: هووو …. کجایی ؟ بریم؟
خنده ای کردی و سرت رو به نشانه ی تایید تکون دادی .
.
.
.
.
از اونجایی که لینو و تو هر دو سلبریتی بودین فضای خصوصی رو برای خودتون تو اون کلاب رزرو کرده بودید تا راحت باشید
روی مبل ال مانند بار نشسته بودید و داشتید به صدای آهنگی توی کل فضای برا طنین انداخت بود گوش میداد
لینو: نظرت درمورد مشروب چیه؟
خنده ای سر دادی
ات: اوهوم .. فکر خوبیه برای اینکه خستگی این مدت از تنمون بیرون بره
.
.
دیگه هر دوتاشون کامل مست شده بودن…..پسر بدن تحریک شدش رو به بدن دختر چسبوند.دختر هم دستاشو روی گردن پسر گذاشت از دمای بدن دختر میشد فهمید که اونم بهش نیاز داره پس پسرک آروم لباش رو روی لباش روی نرم و صورتی دختر گذاشت .
جوری هم رو با ولع میبوسدن که انگار میخواستن تشنگی چند روز شون بر طرف کنن ….
لینو چشمای خمارش رو به ات داد و دوباره به لب هاش نگاه کرد …..
لینو: میدونی من به این چند تا بوسه راضی نمیشم….
این طرز حرف زدن لینو شهوتی دردناک ولی زیبایی رو درون ات زنده میکرد که نمیتونست درمقابلش وایسته.انگاری بدجوری تشنه ی این رابطه بود
ات:اههه… لینو
میخواستم ببینم خوب نوشتم یا نه ؟ لطفا بهم بگید پارت ۲ هم داره
یه نگاهی به خودت توی اینه انداختی همه چی خوب بود فقط مشکل این بود که دستت به زیپ لباست نمیرسید هی داشت باهاش ور میرفتی که دستی رو پشت کمرت حس کردی….. لینو بود زیپ لباست رو بالا کشید و دستش رو به سمت موهای لخت مشکیت برد و اونا رو روی کمرت انداخت ….
لینو: خب لیدی آماده ای بریم ؟
نگاهی به لینو انداختی … جذاب تر و زیبا تراز همیشه به نظر میرسید . نمیدنستی این احساس چی بود که انقدر تو رو دیگر کرده بود … با خودت میگفتی یعنی طبیعی بود انقدر به لینو فکر کنی ….
تو همین فکرا بودی که باصدای لینو به خودت اومدی
لینو: هووو …. کجایی ؟ بریم؟
خنده ای کردی و سرت رو به نشانه ی تایید تکون دادی .
.
.
.
.
از اونجایی که لینو و تو هر دو سلبریتی بودین فضای خصوصی رو برای خودتون تو اون کلاب رزرو کرده بودید تا راحت باشید
روی مبل ال مانند بار نشسته بودید و داشتید به صدای آهنگی توی کل فضای برا طنین انداخت بود گوش میداد
لینو: نظرت درمورد مشروب چیه؟
خنده ای سر دادی
ات: اوهوم .. فکر خوبیه برای اینکه خستگی این مدت از تنمون بیرون بره
.
.
دیگه هر دوتاشون کامل مست شده بودن…..پسر بدن تحریک شدش رو به بدن دختر چسبوند.دختر هم دستاشو روی گردن پسر گذاشت از دمای بدن دختر میشد فهمید که اونم بهش نیاز داره پس پسرک آروم لباش رو روی لباش روی نرم و صورتی دختر گذاشت .
جوری هم رو با ولع میبوسدن که انگار میخواستن تشنگی چند روز شون بر طرف کنن ….
لینو چشمای خمارش رو به ات داد و دوباره به لب هاش نگاه کرد …..
لینو: میدونی من به این چند تا بوسه راضی نمیشم….
این طرز حرف زدن لینو شهوتی دردناک ولی زیبایی رو درون ات زنده میکرد که نمیتونست درمقابلش وایسته.انگاری بدجوری تشنه ی این رابطه بود
ات:اههه… لینو
میخواستم ببینم خوب نوشتم یا نه ؟ لطفا بهم بگید پارت ۲ هم داره
۱۴.۸k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.