F2-P2
با شوگا رفتیم بالا
رفتیم توی اتاقمون
همون بیرون حموم من لباسامو در اوردم و با لباس زیر خواستم برم تو که شوگا ارنجمو گرفت و منو چسبوند بهخودش همینجری بهش نگاه میکردم
دستشو برد پشت دلباسم و قزن سوتینمو باز کرد و باکسر خودشو دراورد و بعدش شورت منو بعد همینجور که لخت بودیم موهامو داد پشت گوشم و لبامو با دستاش پاک کرد و بوسشون کرد همکاری کردم باهاش و دستامو دور گردنش حلقه کردم همینجور که میبوسید
گفت:بیب...بعد..از اتفاقایی ....که ..افتاد ...نمیخوای ...به..ددیت....یه حالی ....بدی؟
گفتم:اوک ...ددی
دو طرف رونمو گرفت و بلندم کرد و زیر باسنمو گرفت منو پرت کرد روی تخت....
از اینجا به بعدش اسماته جنبه نداری نخون
بعد رفت سمت اسپیکر تخت و یه موزیک ملایم و عاشقانه گذاشت بعد اومد روم خیمه زد لباشو بین لبام جا داد و دیوونه وار گاز میزد بعد رفت سراغ گردنم و سیاه و کبودش کرد ...سینه هامو کیس مارک گذاشت و ناله های تریک امیز میکردم بعد اروم اروم دیکشو واردم کرد یه عاحححححححححبلندی کشیدم
گفتم:وای ددی چرا اینقدر بزرگههههه
خندید و گفت:وقتی تحریکم میکنی باید به فکر اینجاشم باشی
گفتم:واییی صب کن عادت کنم ....1 دقیقه منتظر موند گفتم:حرکت کن
حرکت کرد پشت سر هم ناله میکردم یدونه از پاهام به سمت بالا بود و یکیشونم زیرش داشت برام محکم میکوبید .... داشت لبامو میبوسید ناله هام با موزیک همراه شد بودن ویه جو خاص رو بهمون دادن
گفتم:عاحححح ....ددی نظرت درباره یه بچه چیه؟
شوگا تعجب کرد :و دست از تلمه زدن برداشت یهو عاشقانش کرد
خندیدم و مست حالت گفتم:عاح چیه.....دوست نداری بابا شی؟
با صدای خمار وخش دار گفت:من از خدامه دختر کوچوله ولی توکه دوست نداشتی چیشد یهو؟
گفتم:درسته که پدرم در میاد ولی بنظرم باید خیلی حال بده
گفت:دیگه نمیتونی بلند بلند ناله کنی هااا
گفتم:وقتی خوابه انجامش میدیم
شوگا انگار از قبل اماده بود یهو خودشو توم خالی کرد و یه عح مردانه و از سر لذت کرد اومد کنارم بیجون افتاد هردومون خیس عرق بودیم به کمر خوابیده بود و من همینطور دستشو برد زیر کمردم و منو توی بغلش جاداد
گفتم:اههههه ددی عجب حالی داد یکی از بهترین تجربه هام بود
خندید گفت:اخ بیب بعضی از مردا یه سری نیاز دارن اما تو منو بی نیاز کردی
چشام بسته بود چشای اونم همینطور میدونستم که اون میدونه من عاشق اینم که بچم پسر شه
ازش پرسیدم :ددی دوست داری بچت دختر بشه یا پسر؟
گفت:جنسیتش که مهم نیست
با ذوق پرسیدم :واقعا؟
گفت:اره مهم اینه که سالم باشه دختر باشه
گفتم :واییییی شوگا باید پسر باشه من پسر میخوام
گفت:ولی من دختر دوست دارم
گفتم:تو گه خوردی اگه دختر شد مال خودت تازه از وقتی که بچه به دنیا اومد یه شرط هست
گفت:چه شرطی ؟بیب
گفتم:وقتی به دنیا اومد نباید جلوی اون دعوا کنیم من نمیخوام مثل خودم توی روحیه بچه تاثیر بزاره
گف:باشه دخترم صورتتو بیار بالا
اوردم بالا لبای نرمشو گذاشت بین لبام و اروم اروم بوسید خیلی خسته بودیم نشد که بریم حموم
(فردا)
بیدار شدم و فهیدم که امروز یکشنبس و تعطیله دیدم که شوگا کنارم نیست و صدا داره ز داخل حموم میاد لخت بودم و رفتم سمت حموم و درو باز کردم دیدم که شوگا توی وان و هدفن روی گوششه و چشاشم بستس رفتم بدون مقدمه توی وان و کنارش خوابیدم خیلی خونسرد بهم نگاه کرد و گفت:اومدی دخترم
گفتم:اره ددی
گفت:خوب خوابیدی کوچولوم؟
گفتم:اره ددی اصلا چه شبی برام ساختی
خنده تو گلویی کرد و باسننمو مالش داد بعد سرشو اورد پایین و لبامو بوسید دستی روی سیکس پکاش کشیدم و باهاش همکاری کردم ....
رفتیم توی اتاقمون
همون بیرون حموم من لباسامو در اوردم و با لباس زیر خواستم برم تو که شوگا ارنجمو گرفت و منو چسبوند بهخودش همینجری بهش نگاه میکردم
دستشو برد پشت دلباسم و قزن سوتینمو باز کرد و باکسر خودشو دراورد و بعدش شورت منو بعد همینجور که لخت بودیم موهامو داد پشت گوشم و لبامو با دستاش پاک کرد و بوسشون کرد همکاری کردم باهاش و دستامو دور گردنش حلقه کردم همینجور که میبوسید
گفت:بیب...بعد..از اتفاقایی ....که ..افتاد ...نمیخوای ...به..ددیت....یه حالی ....بدی؟
گفتم:اوک ...ددی
دو طرف رونمو گرفت و بلندم کرد و زیر باسنمو گرفت منو پرت کرد روی تخت....
از اینجا به بعدش اسماته جنبه نداری نخون
بعد رفت سمت اسپیکر تخت و یه موزیک ملایم و عاشقانه گذاشت بعد اومد روم خیمه زد لباشو بین لبام جا داد و دیوونه وار گاز میزد بعد رفت سراغ گردنم و سیاه و کبودش کرد ...سینه هامو کیس مارک گذاشت و ناله های تریک امیز میکردم بعد اروم اروم دیکشو واردم کرد یه عاحححححححححبلندی کشیدم
گفتم:وای ددی چرا اینقدر بزرگههههه
خندید و گفت:وقتی تحریکم میکنی باید به فکر اینجاشم باشی
گفتم:واییی صب کن عادت کنم ....1 دقیقه منتظر موند گفتم:حرکت کن
حرکت کرد پشت سر هم ناله میکردم یدونه از پاهام به سمت بالا بود و یکیشونم زیرش داشت برام محکم میکوبید .... داشت لبامو میبوسید ناله هام با موزیک همراه شد بودن ویه جو خاص رو بهمون دادن
گفتم:عاحححح ....ددی نظرت درباره یه بچه چیه؟
شوگا تعجب کرد :و دست از تلمه زدن برداشت یهو عاشقانش کرد
خندیدم و مست حالت گفتم:عاح چیه.....دوست نداری بابا شی؟
با صدای خمار وخش دار گفت:من از خدامه دختر کوچوله ولی توکه دوست نداشتی چیشد یهو؟
گفتم:درسته که پدرم در میاد ولی بنظرم باید خیلی حال بده
گفت:دیگه نمیتونی بلند بلند ناله کنی هااا
گفتم:وقتی خوابه انجامش میدیم
شوگا انگار از قبل اماده بود یهو خودشو توم خالی کرد و یه عح مردانه و از سر لذت کرد اومد کنارم بیجون افتاد هردومون خیس عرق بودیم به کمر خوابیده بود و من همینطور دستشو برد زیر کمردم و منو توی بغلش جاداد
گفتم:اههههه ددی عجب حالی داد یکی از بهترین تجربه هام بود
خندید گفت:اخ بیب بعضی از مردا یه سری نیاز دارن اما تو منو بی نیاز کردی
چشام بسته بود چشای اونم همینطور میدونستم که اون میدونه من عاشق اینم که بچم پسر شه
ازش پرسیدم :ددی دوست داری بچت دختر بشه یا پسر؟
گفت:جنسیتش که مهم نیست
با ذوق پرسیدم :واقعا؟
گفت:اره مهم اینه که سالم باشه دختر باشه
گفتم :واییییی شوگا باید پسر باشه من پسر میخوام
گفت:ولی من دختر دوست دارم
گفتم:تو گه خوردی اگه دختر شد مال خودت تازه از وقتی که بچه به دنیا اومد یه شرط هست
گفت:چه شرطی ؟بیب
گفتم:وقتی به دنیا اومد نباید جلوی اون دعوا کنیم من نمیخوام مثل خودم توی روحیه بچه تاثیر بزاره
گف:باشه دخترم صورتتو بیار بالا
اوردم بالا لبای نرمشو گذاشت بین لبام و اروم اروم بوسید خیلی خسته بودیم نشد که بریم حموم
(فردا)
بیدار شدم و فهیدم که امروز یکشنبس و تعطیله دیدم که شوگا کنارم نیست و صدا داره ز داخل حموم میاد لخت بودم و رفتم سمت حموم و درو باز کردم دیدم که شوگا توی وان و هدفن روی گوششه و چشاشم بستس رفتم بدون مقدمه توی وان و کنارش خوابیدم خیلی خونسرد بهم نگاه کرد و گفت:اومدی دخترم
گفتم:اره ددی
گفت:خوب خوابیدی کوچولوم؟
گفتم:اره ددی اصلا چه شبی برام ساختی
خنده تو گلویی کرد و باسننمو مالش داد بعد سرشو اورد پایین و لبامو بوسید دستی روی سیکس پکاش کشیدم و باهاش همکاری کردم ....
۴.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.