وقتی فکر میکنی بالاخره توی یه شرکت خوب استخدام شدی ولی .. part¹
وارد اتاق منشی شدم و روی صندلی انتظار نشستم..چنددقیقه ای طول کشید تا صحبت منشی با تلفن تموم بشه برای همین داشتم به دیوارای اتاق نگاه میکردم..با اینکه شرکت خانواده ی جئون که به تازگی پسر ارشدشون یعنی جونگ کوک مدیر عاملش شده ، شرکت به نام و معتبری بود ولی احساس خوبی نسبت بهش نداشتم؛ولی خب مجبور بودم .. هرطوری که هست باید اینجا استخدام بشم تا بتونم به درآمد برسم و هزینه ی درمان مادرم و مدرسه ی خواهر کوچکترم یون سوک رو پرداخت کنم !
منشی :کسی که درخواست داده بود شما بودید ؟
سرم رو به نشانه ی تایید تکون دادم و گفتم :ب ب بله ..گفتید که امروز برای پر کردن فرم بیام
منشی :اسمتون ؟
-یوری ..کیم یوری
منشی :تحصیلات و سن ؟
-فارغ التحصیل دانشگاه سئول هستم .. ۲۳ سالمه
منشی :خبر دارید که اینکار خیلی محرمانه هست و از وقتی شروع به کار کنید دائماً تحت نظرید ؟
-بله قوانین رو کاملا مطالعه کردم .
منشی :خب پس از همین امروز شروع کن ..اون اتاقی که روبه روی اینجاست دفتر توعه..یکسری مدارک هست که باید از آقای جئون تحویل بگیری ولی امروز نیستن ،دفترشون خالیه میتونی خودت بری برشون داری فهمیدی ؟
-بله فهمیدم ..
بعد از اینکه کاملا راجب اینجا از منشی اطلاعات گرفتم سمت دفتر مدیرعامل رفتم و وارد شدم .. وای باورم نمیشه ، دفترش از کل خونه ی ما بزرگتره !
مات و مبهوت همه جا رو نگاه کردم ، دستم رو روی میزش کشیدم ..پر از خاک بود.یعنی واقعا اینجارو تمیز نمیکنه ؟خیرسرش خفن ترین و پولدارترین آدم سئوله بعد اتاقشم نمیتونه تمیز کنه ؟
با صدای کفشای مردونه به خودم اومدم و پشت سرم رو نگاه کردم .. یه مرد قد بلند چهارشونه ، با موهای مشکی و یه پیرسینگ روی لبش جلوم بود
قیمت کت و شلوارش از کل زندگی من گرون تر بود ..
جونگکوک :کی هستی و بدون اجازه ی من اینجا چه غلطی میکنی ؟!
-مممن وکیل شخصی آقای جئون هستم ..تو کی هستی ؟
پوزخند ریزی زد و گفت :اونوقت آقای جئون رو تاحالا دیدی ؟
-نه ندیدمش .. ولی میدونم که خیلی جذاب و بداخلاقه و خییلی خودشو میگیره ، ازش خوشم نمیاد ولی مجبور شدم وکیلش بشم چون به پولش نیاز داشتم و..و و وایسا ببینم اصلا خودت کی هستی ؟ اصلا به توچه ؟
چند قدم بهم نزدیک تر شد و گفت :آهان .. به من ربطی نداره درسته ؟ اصلا با خودت فکر کردی که ...
منشی :کسی که درخواست داده بود شما بودید ؟
سرم رو به نشانه ی تایید تکون دادم و گفتم :ب ب بله ..گفتید که امروز برای پر کردن فرم بیام
منشی :اسمتون ؟
-یوری ..کیم یوری
منشی :تحصیلات و سن ؟
-فارغ التحصیل دانشگاه سئول هستم .. ۲۳ سالمه
منشی :خبر دارید که اینکار خیلی محرمانه هست و از وقتی شروع به کار کنید دائماً تحت نظرید ؟
-بله قوانین رو کاملا مطالعه کردم .
منشی :خب پس از همین امروز شروع کن ..اون اتاقی که روبه روی اینجاست دفتر توعه..یکسری مدارک هست که باید از آقای جئون تحویل بگیری ولی امروز نیستن ،دفترشون خالیه میتونی خودت بری برشون داری فهمیدی ؟
-بله فهمیدم ..
بعد از اینکه کاملا راجب اینجا از منشی اطلاعات گرفتم سمت دفتر مدیرعامل رفتم و وارد شدم .. وای باورم نمیشه ، دفترش از کل خونه ی ما بزرگتره !
مات و مبهوت همه جا رو نگاه کردم ، دستم رو روی میزش کشیدم ..پر از خاک بود.یعنی واقعا اینجارو تمیز نمیکنه ؟خیرسرش خفن ترین و پولدارترین آدم سئوله بعد اتاقشم نمیتونه تمیز کنه ؟
با صدای کفشای مردونه به خودم اومدم و پشت سرم رو نگاه کردم .. یه مرد قد بلند چهارشونه ، با موهای مشکی و یه پیرسینگ روی لبش جلوم بود
قیمت کت و شلوارش از کل زندگی من گرون تر بود ..
جونگکوک :کی هستی و بدون اجازه ی من اینجا چه غلطی میکنی ؟!
-مممن وکیل شخصی آقای جئون هستم ..تو کی هستی ؟
پوزخند ریزی زد و گفت :اونوقت آقای جئون رو تاحالا دیدی ؟
-نه ندیدمش .. ولی میدونم که خیلی جذاب و بداخلاقه و خییلی خودشو میگیره ، ازش خوشم نمیاد ولی مجبور شدم وکیلش بشم چون به پولش نیاز داشتم و..و و وایسا ببینم اصلا خودت کی هستی ؟ اصلا به توچه ؟
چند قدم بهم نزدیک تر شد و گفت :آهان .. به من ربطی نداره درسته ؟ اصلا با خودت فکر کردی که ...
۱.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.