پارت یازدهمم🌚

ا.ت: اون..... اون دوستم بود

جیمین: پس که اینطور دوستت بود از قبل باهاش دوست بودی؟

ا.ت: نه امروز آشنا شدیم

جیمین: هه با یه کسی که فقط سه ساعت باهاش بودی اینقدر صمیمی بودیییی

ا.ت: چرا اینجوری می‌کنی

جیمین: ......

ماشین و روشن کرد و با سرعت می‌رفت
حس میکردم الان تصادف میکنیم
رسیدیم خونه
ا.ت: مگه نمی خواستی منو ببری جایی؟!
جیمین: نه امروز نمیتونم پس برو خونه من کار دارم میام

پیاده شدم که با سرعت ماشینو روند و رفت
چش شده بود رفتم تو و تو اتاقم ولو شدم
لباسم رو در آوردم و آرایشمو پاک کردم
خسته شده بودم ساعت ۹ بود پس چرا نمیاد
رفتم پایین و تلویزیون و روشن کردم
.......
مجری: خوب خبر تازه ای که به دستم رسیده لطفا گوش کنید
یه پسر رو به فجیع ترین شکل ممکن کشته بودن
قاتل از خودش یه سرنخ به جا گذاشته بود
‌‌..
نه امکان نبود اون..... اون... جککک بود هیققق
......
اون قاتل یه چاقو از خودش به جا گذاشته

به چاقو دقت کردم این ‌..... که چاقوی..... جیمین بود......

#فیک
شرط پارت بعد: ۸ لایک