𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!

𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
part15

+مگه دانلود نداری

_چرا دارم ولی اگه بخوام واست بفرستم باید دانلود کنم

+جدی

_پ چی(حالت کیوت)

+(زیر لب کیوت و خنده ریز)

_فرستادم ببین اومد

+اره اومد


ویو عصر

_داشتیم با لونا غیبت میکردیم(ایرانی شد که😄)گوشیم زنگ خورد جواب دادم

مکالمه

؟علو

_علو جانم

؟کجایید

_خونم

؟بیا زود تا جیمین رو با اکیپ آشنا کنم

_مگه نمی‌شناسند

؟چرا جیمین بشناستشون

_خو الان آماده شیم میایم همه بچه ها اومدن که

؟اره بابا فقط شما جا موندید مثل همیشه(خنده ریز😄)

_باشه بابا پدرسگ

؟کاری نداری من برم کمک بدم

_باشه برو په فعلا خدافظ

(پایان تماس)

_لونا برو به جیمین بگو آماده شه بریم منم میرم حموم تو هم بیا

؛باشه لونا رفت

_رفتم حموم اومدم موهام رو خشک کردم و.......... حوصله تایپ کردن ندارم خلاصه همه ما آماده شدیم رفتیم پایین

+آت احساس نمی کنی لباست خیلی کوتاهه

_نه مگه چیه الان خیلی هم خوشگله

+باشه حرسم گرفته بود از لباس ات ولی خیلی خوشگل شده بود خیلی بدن سکسی داره که پاهای براقش خیلی تو چشمه

رفتیم سوار ماشین بنز مشکی شدیم و آت رفت عقب نشست

+چرا رفتی عقب

_چرا داره خواهرت باید بیاد جلو من چیکارم

؛نه آت راست میگه برو جلو که آدرس رو بگی بهش

_او راستی رفتم جلو نشستم کل مسیر رو انگار جیمین خودش بلد بود(بله بچه ها جیمین درباره اون مکان تحقیق کرده بود همه چیز رو میدونست) بلد بودی

+چیو

_این مکان رو

+او دیروز اتفاقی توی گوشیت دیدم

_خو بریم داخل

اسلایدیک آت و لونا