°سناریو درخواستی°
وقتی میگی کاش بجا تو ی شیرکاکائو داشتم(آخه این چه درخواستیهههه)
نامجون: چی چییییی داشتییی؟
ا/ت: شیر کاکائو
نامجون: شحبتجرحز آخه عزیزممم منو میفروشی برا ی شیرکاکائو به خودم میگفتی برات میخریدم چرا اونو به من ترجیح دادی ببین من همیشگیم برات میمونم ولی شیر کاکائو تموم میشه من میتونم....
ا/ت: وای نامی توروخدااا فقد ی شوخی بود😶😐
جین: تو تو چی گفتی الاننن تو غلط میکنی بجا ورد واید هندسام شسرکاکائو میخوای گور بابای شیرکاکائو تو باید خداروشکر کنی که هندسامی مث من داری اونوقتتتت توووووو
ا/ت: جین... عزیزم آروم باش شوخی کردم *آروم*
جین:.....
ا/ت: هندسامم؟
جین: پاشو وسایلاتو جمع کن برو پیش همون شیر کاکائوعه😐😂
شوگا:......
ا/ت: شوگا؟ نمیخوای چیزی بگی؟
شوگا: اگه جرئت داری یبار دیگه تکرار کن تا این گربه آرومو به ی گربه وحشی تبدیل کنی
ا/ت: من جز گربه ام چیزی نمیخوام*
شوگا: آفرین الان گمشو بیا بخوابیم
جیهوپ: ببینم جدی که نیستی؟
ا/ت: نه والا جدیم
جیهوپ: سانشاینم من چیم از شیرکاکائووو کمههه آخه تو باید منو ترجیح بدی به همه چییی
ا/ت: *میخندی ک میری بغلش میکنی* من تو رو به همه چی ترجیح میدم هوپی... شوخی بود
جیمین: چطوررررر دلتتتت میاد بجا موچیتتتت شیرکاکائو رو انتخاب کنییی
ا/ت: جیمی آروم باش فقد ی شوخی...
جیمین: منننن کجای موچی بودنم آخه اشتباه کردمم
ا/ت: جیمین میگ...
جیمین: آخهههه من موچییییی رو ول میکنییی
*این داستان ادامه دارد*
تهیونگ: ببینم بیبی.... یعنی، تو، الان، دلت، میخواد، برم، سازنده ی، مرده ی، شیرکاکائو رو، دوباره بکشم؟؟ یا دلت میخواد تنبیه شی بهونه میاری؟؟ *دارک شد😶*
جونگکوک: ا/ت! تو الان نه تنها دلمو شکستی و ابهتم را زیر سوال بردی بلکه به ابهت شیرموز هم ریدی و برای همین هیچوقت نمیبخشمت
ا/ت: *غش خنده*
(بخند بخند الان باید با یه بانیع لجباز آشتی کنی بدبخ بخند بخند)
فک کنم این عجیب ترین سناریویی بود که نوشتم اصن مغزاتون منو کشته🌝🤣🤣
#سناریو
نامجون: چی چییییی داشتییی؟
ا/ت: شیر کاکائو
نامجون: شحبتجرحز آخه عزیزممم منو میفروشی برا ی شیرکاکائو به خودم میگفتی برات میخریدم چرا اونو به من ترجیح دادی ببین من همیشگیم برات میمونم ولی شیر کاکائو تموم میشه من میتونم....
ا/ت: وای نامی توروخدااا فقد ی شوخی بود😶😐
جین: تو تو چی گفتی الاننن تو غلط میکنی بجا ورد واید هندسام شسرکاکائو میخوای گور بابای شیرکاکائو تو باید خداروشکر کنی که هندسامی مث من داری اونوقتتتت توووووو
ا/ت: جین... عزیزم آروم باش شوخی کردم *آروم*
جین:.....
ا/ت: هندسامم؟
جین: پاشو وسایلاتو جمع کن برو پیش همون شیر کاکائوعه😐😂
شوگا:......
ا/ت: شوگا؟ نمیخوای چیزی بگی؟
شوگا: اگه جرئت داری یبار دیگه تکرار کن تا این گربه آرومو به ی گربه وحشی تبدیل کنی
ا/ت: من جز گربه ام چیزی نمیخوام*
شوگا: آفرین الان گمشو بیا بخوابیم
جیهوپ: ببینم جدی که نیستی؟
ا/ت: نه والا جدیم
جیهوپ: سانشاینم من چیم از شیرکاکائووو کمههه آخه تو باید منو ترجیح بدی به همه چییی
ا/ت: *میخندی ک میری بغلش میکنی* من تو رو به همه چی ترجیح میدم هوپی... شوخی بود
جیمین: چطوررررر دلتتتت میاد بجا موچیتتتت شیرکاکائو رو انتخاب کنییی
ا/ت: جیمی آروم باش فقد ی شوخی...
جیمین: منننن کجای موچی بودنم آخه اشتباه کردمم
ا/ت: جیمین میگ...
جیمین: آخهههه من موچییییی رو ول میکنییی
*این داستان ادامه دارد*
تهیونگ: ببینم بیبی.... یعنی، تو، الان، دلت، میخواد، برم، سازنده ی، مرده ی، شیرکاکائو رو، دوباره بکشم؟؟ یا دلت میخواد تنبیه شی بهونه میاری؟؟ *دارک شد😶*
جونگکوک: ا/ت! تو الان نه تنها دلمو شکستی و ابهتم را زیر سوال بردی بلکه به ابهت شیرموز هم ریدی و برای همین هیچوقت نمیبخشمت
ا/ت: *غش خنده*
(بخند بخند الان باید با یه بانیع لجباز آشتی کنی بدبخ بخند بخند)
فک کنم این عجیب ترین سناریویی بود که نوشتم اصن مغزاتون منو کشته🌝🤣🤣
#سناریو
۱۲.۹k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.