پارت ...۳۵
نگاهی به ساعت کرد سری سوییچ ماشینش رو گرفت به سمت پارکینگ رفت الان درست ساعت ۴بعد از ظهر بود که تازه جیمین تونست سرش خلوت بشه الان بهترین موقعه برای دیدن مین جو بود به سمت گل فروشی حرکت کرد ۳شاخه گل رز سفید خرید ... امیدوارم بود که مین جو بلاخره بهوش بیاد اون دختر سر سختی بود اون میتونست تو هر کاری موفق بشه بدون شک ...
آروم کنار تخت سفید رنگی که مین جو روس دراز کشیده بود نگاهی کرد درست یک ماهه که مین جو تو کماست اون خیلی سر سخته هر کسی دیگه ای تصادف با یه کامیون غول پیکر قطعن جونش رو از دست میداد شاید یکی از لطف های بزرگ خدا باشه نگاهش رو بهش کرد درست یک ماهه ماسک تنفسی رو صورتشه و رنگش مثل گل های رز پریده شده ...
آروم دست های رنگ پریده و لاغر خشک مین جو رو تو دستاش گرفت دستش واقعن هم مانند اسکلت بود نگاهی بهش کرد دختری با موهای خرمایی چشای عسلی و بینی عروسکی ... و لب های عروسکی اون واقعن زیبا و بینظیر بود ... ای کاش اون اتفاق فوقالعاده وحشتناک نمی یوفتاد شاید یه جرقه ی دیگه ای تو زندگی مین جو میزد ...
جیمین ویو :دست های کاملن لاغرش رو تو دستام گرفتم کاشکی ... آه ولی افسوس خوردن دیگه فایده ای نداره
میدونی مین جو شاید تو ندونی من چی میگم ولی من خوب میدونم ازت میخوام منو ببخشی ... و متاسفم کاشکی فقط یکبار دیگه بهوش بیای قول میدم جبران کنم ... میدونی احساس جدیدی تو دلم شکوفته شده فک کنم اسم این احساس که هر روز من دیوونه تر از هر روز میکنه عشقه ... عشقی که من نسبت به تو دارم ... شاید اگه الان بهوش بودی حرفام کاملن برات خنده دار باشه ... ولی ...
آروم کنار تخت سفید رنگی که مین جو روس دراز کشیده بود نگاهی کرد درست یک ماهه که مین جو تو کماست اون خیلی سر سخته هر کسی دیگه ای تصادف با یه کامیون غول پیکر قطعن جونش رو از دست میداد شاید یکی از لطف های بزرگ خدا باشه نگاهش رو بهش کرد درست یک ماهه ماسک تنفسی رو صورتشه و رنگش مثل گل های رز پریده شده ...
آروم دست های رنگ پریده و لاغر خشک مین جو رو تو دستاش گرفت دستش واقعن هم مانند اسکلت بود نگاهی بهش کرد دختری با موهای خرمایی چشای عسلی و بینی عروسکی ... و لب های عروسکی اون واقعن زیبا و بینظیر بود ... ای کاش اون اتفاق فوقالعاده وحشتناک نمی یوفتاد شاید یه جرقه ی دیگه ای تو زندگی مین جو میزد ...
جیمین ویو :دست های کاملن لاغرش رو تو دستام گرفتم کاشکی ... آه ولی افسوس خوردن دیگه فایده ای نداره
میدونی مین جو شاید تو ندونی من چی میگم ولی من خوب میدونم ازت میخوام منو ببخشی ... و متاسفم کاشکی فقط یکبار دیگه بهوش بیای قول میدم جبران کنم ... میدونی احساس جدیدی تو دلم شکوفته شده فک کنم اسم این احساس که هر روز من دیوونه تر از هر روز میکنه عشقه ... عشقی که من نسبت به تو دارم ... شاید اگه الان بهوش بودی حرفام کاملن برات خنده دار باشه ... ولی ...
۳۱.۶k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.