پارت ۲۶
پارت ۲۶
رزی ویو
رفتم به دستشویی که دیدم ریوجین داره موهاشو درست میکنه
ریوجین: رزی جون اه ناله هات کل جنگل و گرفته زحمت نشه یکم ارومتر بنال
+ به توچه اسکل خانم تو هم برو به بچه بازیات با کای ادامه بده
وقتی دراومدم تهیونگ با صورت نگران اونجا وایستاده بود
+ ته میگم تقصیر تو نیست عادیه
×باشه
رفتیم تو کلبه ها که دیدم از کلبه ی جنی و کوک هیچ صدایی نمیاد . نگران نشدم چون جنی امروز خیلی خسته بود .
خوابم نمیومد پس به تهیونگ گفتم باهم بریم دور اتیش
دمنوش هم گذاشتیم
حالم بهترشد. که دیدم کوک داره میاد سمتمون
×سلام داداش جنی خوابه؟
_اره امروز خسته بود منم خوابم نمیومد
+فک نکن گوش ندارم میدونم تا الان با جنی چیکار کردی
_ تا الان که جنی چیزیش نیس
+ به هر حال
_ فردا انگار قراره همه ی جنگل رو بگردیم
×دلم میخواد سر اون کای رو ببرم
+ او راستی ریوجین توی دستشویی بود .
_این وقت شب؟
+ اره داشت میگفت کمتر بنال
× بزار برم موهای اون دختره ی هرزه رو بکشم
دست ته رو گرفتم
+ ولش کن بابا.......
فردا صبح
یدونه کلبه بود که خیلییی بزرگ بود همه به اون برای صبحانه میرفتن....
همه اومده بودن به جز جنی
+ جنی که هیچ وقت تا الان نمیخوابید؟ نکنه کای.. نه کای اینجاست
_ نمیزارن که برم چک کنم میدر میگه الان باید از کلبه بیرون نریم . داشتیم صبحانه رو میخوردیم که مدیر گفت: کسایی که مسعول جنی کیم هستن . چرا جنی تا الان این جا نیست؟
+ خانم اون همیشه تا الان نمیخوابه مطمعنم از قصط نیومده
_ اگه بزارین بریم چک کنیم پیداش میکنیم شاید
مدیر: باشه ولی فقط برای امروز اگه توی این دو روز دیگه اینطوری بشه ممکنه جنی رو از این اردو اخراج کنیم...... the end
رزی ویو
رفتم به دستشویی که دیدم ریوجین داره موهاشو درست میکنه
ریوجین: رزی جون اه ناله هات کل جنگل و گرفته زحمت نشه یکم ارومتر بنال
+ به توچه اسکل خانم تو هم برو به بچه بازیات با کای ادامه بده
وقتی دراومدم تهیونگ با صورت نگران اونجا وایستاده بود
+ ته میگم تقصیر تو نیست عادیه
×باشه
رفتیم تو کلبه ها که دیدم از کلبه ی جنی و کوک هیچ صدایی نمیاد . نگران نشدم چون جنی امروز خیلی خسته بود .
خوابم نمیومد پس به تهیونگ گفتم باهم بریم دور اتیش
دمنوش هم گذاشتیم
حالم بهترشد. که دیدم کوک داره میاد سمتمون
×سلام داداش جنی خوابه؟
_اره امروز خسته بود منم خوابم نمیومد
+فک نکن گوش ندارم میدونم تا الان با جنی چیکار کردی
_ تا الان که جنی چیزیش نیس
+ به هر حال
_ فردا انگار قراره همه ی جنگل رو بگردیم
×دلم میخواد سر اون کای رو ببرم
+ او راستی ریوجین توی دستشویی بود .
_این وقت شب؟
+ اره داشت میگفت کمتر بنال
× بزار برم موهای اون دختره ی هرزه رو بکشم
دست ته رو گرفتم
+ ولش کن بابا.......
فردا صبح
یدونه کلبه بود که خیلییی بزرگ بود همه به اون برای صبحانه میرفتن....
همه اومده بودن به جز جنی
+ جنی که هیچ وقت تا الان نمیخوابید؟ نکنه کای.. نه کای اینجاست
_ نمیزارن که برم چک کنم میدر میگه الان باید از کلبه بیرون نریم . داشتیم صبحانه رو میخوردیم که مدیر گفت: کسایی که مسعول جنی کیم هستن . چرا جنی تا الان این جا نیست؟
+ خانم اون همیشه تا الان نمیخوابه مطمعنم از قصط نیومده
_ اگه بزارین بریم چک کنیم پیداش میکنیم شاید
مدیر: باشه ولی فقط برای امروز اگه توی این دو روز دیگه اینطوری بشه ممکنه جنی رو از این اردو اخراج کنیم...... the end
۳.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.