عشق همیشگی. ♧ پارت ۳ ♧
عشق همیشگی. ♧ پارت ۳ ♧
رفتیم غذا بخوریم که کنجکاو شدم عمر برا اگلجان چی خرید
عمر : کفش
سوسن : غذا خوردیم به الیف گفتم چی خریده نگفت
درست ۵ روز دیگه جشن ساله نو هست
۵ روز بعد
از خواب بیدار شدم رفتم مدرسه برا معلم ی کیف خریدیم
هدیه ها رو بهم دادیم خیلی دوست داشتیم
الیف کادو من رو داد که یهو .........
ادامه در پارت بعد
رفتیم غذا بخوریم که کنجکاو شدم عمر برا اگلجان چی خرید
عمر : کفش
سوسن : غذا خوردیم به الیف گفتم چی خریده نگفت
درست ۵ روز دیگه جشن ساله نو هست
۵ روز بعد
از خواب بیدار شدم رفتم مدرسه برا معلم ی کیف خریدیم
هدیه ها رو بهم دادیم خیلی دوست داشتیم
الیف کادو من رو داد که یهو .........
ادامه در پارت بعد
۱۳۵
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.