ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
۴
ویو ا_ت
وقتی رفتم تو اتاق قلبن درد گرفت طوری که داشت از بدنم میزد بیرون رفتم از توی کیفم قرصمو بر داشتم و با ابی که روی میز بود خوردم و با زانو افتادم زمین و اشک از چشمام جاری شد بعد از چند دقیقه صدای کوبیدن در امد رفتم درو باز کردم دیدم فلیکسه امد سمتم
فلیکس: چرا فرار میکنی
ا_ت: ...
فلیکس: جواب منو بده(داد
ا_ت:گریه
بیشتر بهت نزدیک شد و بغلم کردم و موهامو نوازش میکرد میخواستم از بغللش بیرون بیام اما نمیشد خیلی محکم منو بغل کرده بود بعد از چند دقیقه اروم ازم جدا شد و توی صورتم نگاه کرد و چش چش شده بودیم نگاهش باعث میشد که قلبم تند تند بزنه و به حس عجیبی داشتم بهم تزدیک تر شد جوری که نفسای داغش با صورتم بر خورد میکرد یهویی لباشو کوبید روی لبام و آروم آروم میمکید بعد چند دقیقه به خودم امدم و چند تا مشت به بینش زدم تا ازم جدا شه اما نمیشد کمرمو سفت گرفته بود بعد از چند مین ول کرد و من لپام از خجالت قرمز شده بود
فلیکس:اهوم خوشمزه بود😋
از الان دیگه ماب منی
لبمو با آستین لباسم پاک کردم
ا_ت: چی کار میکنی
فلیکس: هیچی فقط بوسیدمت
از الان قرار با کن زندگی کنی قرار خانم خونه ن بشی
ا_ت: چ...چی چی میگی یعنی چی
خانم خنت میشم امکان نداره
بعد اینکه اینو گفتم یه خدمت کار آمد تو با کلی آلبوم برای لباس عروس یا دسته کن کفش با آرایش
فلیکس:انتخاب کن بیب
البوماروگرفتم و همشو پاره کردم
ا_ت: من با به هیچ وجع ازدواج نمیکنم هیچ وقط
داد
۴
ویو ا_ت
وقتی رفتم تو اتاق قلبن درد گرفت طوری که داشت از بدنم میزد بیرون رفتم از توی کیفم قرصمو بر داشتم و با ابی که روی میز بود خوردم و با زانو افتادم زمین و اشک از چشمام جاری شد بعد از چند دقیقه صدای کوبیدن در امد رفتم درو باز کردم دیدم فلیکسه امد سمتم
فلیکس: چرا فرار میکنی
ا_ت: ...
فلیکس: جواب منو بده(داد
ا_ت:گریه
بیشتر بهت نزدیک شد و بغلم کردم و موهامو نوازش میکرد میخواستم از بغللش بیرون بیام اما نمیشد خیلی محکم منو بغل کرده بود بعد از چند دقیقه اروم ازم جدا شد و توی صورتم نگاه کرد و چش چش شده بودیم نگاهش باعث میشد که قلبم تند تند بزنه و به حس عجیبی داشتم بهم تزدیک تر شد جوری که نفسای داغش با صورتم بر خورد میکرد یهویی لباشو کوبید روی لبام و آروم آروم میمکید بعد چند دقیقه به خودم امدم و چند تا مشت به بینش زدم تا ازم جدا شه اما نمیشد کمرمو سفت گرفته بود بعد از چند مین ول کرد و من لپام از خجالت قرمز شده بود
فلیکس:اهوم خوشمزه بود😋
از الان دیگه ماب منی
لبمو با آستین لباسم پاک کردم
ا_ت: چی کار میکنی
فلیکس: هیچی فقط بوسیدمت
از الان قرار با کن زندگی کنی قرار خانم خونه ن بشی
ا_ت: چ...چی چی میگی یعنی چی
خانم خنت میشم امکان نداره
بعد اینکه اینو گفتم یه خدمت کار آمد تو با کلی آلبوم برای لباس عروس یا دسته کن کفش با آرایش
فلیکس:انتخاب کن بیب
البوماروگرفتم و همشو پاره کردم
ا_ت: من با به هیچ وجع ازدواج نمیکنم هیچ وقط
داد
۴.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.