پارت ۱۰
فلش بک به بار
ات ویو
یه لباس پوشیدم زیاد باز نبود ولی تا بالای زانوم بود
کوک ویو
ات یه لباس پوشید زیاد باز نبود ولی باز من راضی نبودم اما چیزی نگفتم
کوک.... آماده ای بریم؟
ات.... اره بریم
سوار ماشین شدیم و رسیدیم به بار
رفتیم و روی دوتا صندلی نشستیم که گارسون اومد
گارسون...چی میل دارید
ات... من یه شامپاین
کوک...منم یه ویسکی
گارسون....چشم
ات ویو
نشسته بودیم که دیدم یه دختر اومد پیش کوک (اسم زنه جنی ولی جنی بلک پینک نیست)
جنی.... وای ددی جونم خودتی خیلی دلم واست تنگ شده بود
(همونجوری که کوک نشسته بود جنی لبشو بوسید و کوک پسش زد)
ات .... جونگکوک این کیه(جدی)
کوک.... عزیزم بخدا نمیدونم من اصلا کسی به نام جنی نمیشناسم
جنی....قشنگم میدونم که هنوز منو دوست داری و فقط میخوای پولای ات رو بالا بکشی بعد باز بیای با من ولی خودم صاحب شرکت شدم پس دیگه بسه بیا بریم سراغ زندگی خودمون ول این هرزه کن
ات ..... جونگکوک این چی داره میگه(عربده)
کوک... عزیزم اروم باش بخدا منم نمیدونم کیه
ات ..... کوک تو میخواستی پولای منو بالا بکشی من دوست داشتم جونگکوک من بهت اعتماد کردم(عربده )
گارسون....بفرمایید اینم ویسکی اینم شامپاین
جنی..... اااا کوک از این ویسکی ها که باهم میخوردیم سفارش دادی پس هنوزم به یادمی
کوک.... خفه شو من تورو نمیشناسم من زن دارم اینو بفهم(چیزی فرا تر از عربده)
جنی... تو چجوری دلت میاد سر بیبی گرلت داد بزنی(گریه)
ات.... وای دارم دیوونه میشم (داد)
کوک... عشقم آروم باش
ات.... دیگه به من نگو عشقم
کوک... عزیزم بخدا من نمیشناسمش
ات.... جونگکوک بیا طلاق بگیریم
کوک ویو
تا ات گفت بیا طلاق بگیریم صدای شکسته شدن قلبمو شنیدم
کوک...ا..ا...ت (گریه)
ات... بله میخوای بعد از این خیانت پیشت بمونم(گریه ) تا اینو گفت رفت
کوک ویو
یه سیلی به جنی زدم
و رفتم دنبال ات هرچی گشتم پیداش نکردم چشمای خودمم داشت میسوخت ازبس گریه کرده بودم و همین الانم دارم میکنم
یادم افتاد ات وقتی ناراحت بود میرفت پارک..... (خودتون تصور کنین)
رفتم اونجا دیدم صدای هق هق هاش کل پارک رو ورداشته
روی یه صندلی مثل فرشته ها نشسته پاهاشو بغل کرده و داره گریه میکنه رفتم کنارش نشستم دستمو انداختم دور کمرش
ات....به من دست نزن
کوک....ات من شوهرتم
ات.....حالا دیگه نیستی (خودشو کشید کنار و رفت)
کوک ویو
دیدم ات رفت منم اشک میریختم و رفتم دنبالش
ات ویو
داشتم راه میرفتم که دیدم کوک دستمو گرفت
ات... جونگکوک ولم کن(گریه)
کوک.....ات بخدا من دوست دارم بخدا اینم مثل همون عکس ها هس من نمیشناسمش (گریه) بیا باز زندگیمونو ادامه بدیم هر صبح پنکیک درست کنی منم بغلت کنم بچه دار میشیم عشقم فقط منو ترک نکن من بدون تو میمیرم
شرط
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
ات ویو
یه لباس پوشیدم زیاد باز نبود ولی تا بالای زانوم بود
کوک ویو
ات یه لباس پوشید زیاد باز نبود ولی باز من راضی نبودم اما چیزی نگفتم
کوک.... آماده ای بریم؟
ات.... اره بریم
سوار ماشین شدیم و رسیدیم به بار
رفتیم و روی دوتا صندلی نشستیم که گارسون اومد
گارسون...چی میل دارید
ات... من یه شامپاین
کوک...منم یه ویسکی
گارسون....چشم
ات ویو
نشسته بودیم که دیدم یه دختر اومد پیش کوک (اسم زنه جنی ولی جنی بلک پینک نیست)
جنی.... وای ددی جونم خودتی خیلی دلم واست تنگ شده بود
(همونجوری که کوک نشسته بود جنی لبشو بوسید و کوک پسش زد)
ات .... جونگکوک این کیه(جدی)
کوک.... عزیزم بخدا نمیدونم من اصلا کسی به نام جنی نمیشناسم
جنی....قشنگم میدونم که هنوز منو دوست داری و فقط میخوای پولای ات رو بالا بکشی بعد باز بیای با من ولی خودم صاحب شرکت شدم پس دیگه بسه بیا بریم سراغ زندگی خودمون ول این هرزه کن
ات ..... جونگکوک این چی داره میگه(عربده)
کوک... عزیزم اروم باش بخدا منم نمیدونم کیه
ات ..... کوک تو میخواستی پولای منو بالا بکشی من دوست داشتم جونگکوک من بهت اعتماد کردم(عربده )
گارسون....بفرمایید اینم ویسکی اینم شامپاین
جنی..... اااا کوک از این ویسکی ها که باهم میخوردیم سفارش دادی پس هنوزم به یادمی
کوک.... خفه شو من تورو نمیشناسم من زن دارم اینو بفهم(چیزی فرا تر از عربده)
جنی... تو چجوری دلت میاد سر بیبی گرلت داد بزنی(گریه)
ات.... وای دارم دیوونه میشم (داد)
کوک... عشقم آروم باش
ات.... دیگه به من نگو عشقم
کوک... عزیزم بخدا من نمیشناسمش
ات.... جونگکوک بیا طلاق بگیریم
کوک ویو
تا ات گفت بیا طلاق بگیریم صدای شکسته شدن قلبمو شنیدم
کوک...ا..ا...ت (گریه)
ات... بله میخوای بعد از این خیانت پیشت بمونم(گریه ) تا اینو گفت رفت
کوک ویو
یه سیلی به جنی زدم
و رفتم دنبال ات هرچی گشتم پیداش نکردم چشمای خودمم داشت میسوخت ازبس گریه کرده بودم و همین الانم دارم میکنم
یادم افتاد ات وقتی ناراحت بود میرفت پارک..... (خودتون تصور کنین)
رفتم اونجا دیدم صدای هق هق هاش کل پارک رو ورداشته
روی یه صندلی مثل فرشته ها نشسته پاهاشو بغل کرده و داره گریه میکنه رفتم کنارش نشستم دستمو انداختم دور کمرش
ات....به من دست نزن
کوک....ات من شوهرتم
ات.....حالا دیگه نیستی (خودشو کشید کنار و رفت)
کوک ویو
دیدم ات رفت منم اشک میریختم و رفتم دنبالش
ات ویو
داشتم راه میرفتم که دیدم کوک دستمو گرفت
ات... جونگکوک ولم کن(گریه)
کوک.....ات بخدا من دوست دارم بخدا اینم مثل همون عکس ها هس من نمیشناسمش (گریه) بیا باز زندگیمونو ادامه بدیم هر صبح پنکیک درست کنی منم بغلت کنم بچه دار میشیم عشقم فقط منو ترک نکن من بدون تو میمیرم
شرط
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
۱۱.۴k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.