p6
ته: حالت بهتره؟
ات: اوهوم
ته: دوست داری کجا برو
ات: بار
ته: نه
ات: باهاوش من نمیتونم تو این سن مشروب بخورم عقل کل شوخی مردم
ته: ببخشید
ات: بریم ساحل
ته: باشه بریم
ویو ات
هوا خیلی خوب بود این وقت شب خیلیا اومده بودن قدم بزنن کم کم هوا داشت سرد میشد و منم کفشام باشنه بلند بود و خیلی درد میکرد به خاطر مهمونی وقت نکردم عوضشون کنم
ته: ات حالت خوبه
ات: یه کوچولو سرده
ته: بیا بریم با ماشین پاساژ نزدیکه یه لباس برات بخرم
ات: بریم
ویو ته
ات رو بردم یه هودی پرو کنی خیلی قشنگ شد واسش خریدم دیدم داره لنگ میزنه
ته: وایستا.... رو این صندلی بشین
کفششو در اورد
ات: چیزی نیست فقط به اینا عادت ندارم
ته: چرا چیزی نیست یه لحظه صبر کن
رفت واسش یه کفش خرید بهش داد
ات: از کجا سایز پامو میدونستی
ته: داداشتما
ات: منم میخوام بیارم دانشگاه سئول
ته: موفق میشی
ات: مامان چی: اون تنها میشه
ته: بابا هست تعطیلات هر ما بهش سر میزنیم مریضیش اونقدرا هم جدی نیست اگه ببینه تو خوشحالی خوشحال تر میشه
ات: چرا رفتی دندون پزشکی
ته: چون وقتی ۱۶ ساعت بود رفتیم دندون پزشکی و تو مثل همیشه میترسیدی و به من گفتی اگه اوپا دندون پزشک بود من نمیترسیدم
ات: واقعا؟
ته: نگاه چه خواهر بدی دارم چرا میخوای وکالت بخونی
ات: خوب... خوب... اها تا اگه رو مخ کسی رفتی و اون ازت شکایت کرد وکیلت بشم و بهش بگم حق داره ازت شکایت کنه
ته: باشه کوچولو... بریم الان اولین برف سال میخواد بیاد بیاد
ویو ته
من ات رو به عنوان خواهرم دوست دارم یعنی دوست داشتم نه اینکه الان دوسش نداشته باشما نه الان اونو یه جاری دیگه دوس دارم اما اون این حسو به من نداره امشب تو اولین برف سال من آرزو کردم که یه روزی ات مال من بشه راستش اون روز که بهش گفتم یکی دیگه رو دوست دارم مطمئن نبودم اون کیه ولی الان مطمئنم
ویو ات
امشب تو اولین برف سال من آرزو کردم که خانوادم همیشه سالم باشن و ته یه دوست دختر خوب پیدا کنه رفتیم خونه لامپا خاموش بود
ب: برین برین تو اتاقتون تا مامانتون نفهمیده (آروم)
م: اهم اهم
ته: سلام مامان
م: کجا بودین
ته: ساحل
} هم زمان
ات: پاساژ
ب: بسه برین دیگه
م: آخر جولو مهمونا شرمنده شدم
ته: ندیدی عمه به ات چی گفت؟
م: اره وقتی شما رفتین کلی باهاش دعوا کردم
ات: مامان تو بهترین مامان دنیایی
م: زبون نریز من میرم میخوابم حالم بده
عکس لباس ات اسلاید دو
ات: اوهوم
ته: دوست داری کجا برو
ات: بار
ته: نه
ات: باهاوش من نمیتونم تو این سن مشروب بخورم عقل کل شوخی مردم
ته: ببخشید
ات: بریم ساحل
ته: باشه بریم
ویو ات
هوا خیلی خوب بود این وقت شب خیلیا اومده بودن قدم بزنن کم کم هوا داشت سرد میشد و منم کفشام باشنه بلند بود و خیلی درد میکرد به خاطر مهمونی وقت نکردم عوضشون کنم
ته: ات حالت خوبه
ات: یه کوچولو سرده
ته: بیا بریم با ماشین پاساژ نزدیکه یه لباس برات بخرم
ات: بریم
ویو ته
ات رو بردم یه هودی پرو کنی خیلی قشنگ شد واسش خریدم دیدم داره لنگ میزنه
ته: وایستا.... رو این صندلی بشین
کفششو در اورد
ات: چیزی نیست فقط به اینا عادت ندارم
ته: چرا چیزی نیست یه لحظه صبر کن
رفت واسش یه کفش خرید بهش داد
ات: از کجا سایز پامو میدونستی
ته: داداشتما
ات: منم میخوام بیارم دانشگاه سئول
ته: موفق میشی
ات: مامان چی: اون تنها میشه
ته: بابا هست تعطیلات هر ما بهش سر میزنیم مریضیش اونقدرا هم جدی نیست اگه ببینه تو خوشحالی خوشحال تر میشه
ات: چرا رفتی دندون پزشکی
ته: چون وقتی ۱۶ ساعت بود رفتیم دندون پزشکی و تو مثل همیشه میترسیدی و به من گفتی اگه اوپا دندون پزشک بود من نمیترسیدم
ات: واقعا؟
ته: نگاه چه خواهر بدی دارم چرا میخوای وکالت بخونی
ات: خوب... خوب... اها تا اگه رو مخ کسی رفتی و اون ازت شکایت کرد وکیلت بشم و بهش بگم حق داره ازت شکایت کنه
ته: باشه کوچولو... بریم الان اولین برف سال میخواد بیاد بیاد
ویو ته
من ات رو به عنوان خواهرم دوست دارم یعنی دوست داشتم نه اینکه الان دوسش نداشته باشما نه الان اونو یه جاری دیگه دوس دارم اما اون این حسو به من نداره امشب تو اولین برف سال من آرزو کردم که یه روزی ات مال من بشه راستش اون روز که بهش گفتم یکی دیگه رو دوست دارم مطمئن نبودم اون کیه ولی الان مطمئنم
ویو ات
امشب تو اولین برف سال من آرزو کردم که خانوادم همیشه سالم باشن و ته یه دوست دختر خوب پیدا کنه رفتیم خونه لامپا خاموش بود
ب: برین برین تو اتاقتون تا مامانتون نفهمیده (آروم)
م: اهم اهم
ته: سلام مامان
م: کجا بودین
ته: ساحل
} هم زمان
ات: پاساژ
ب: بسه برین دیگه
م: آخر جولو مهمونا شرمنده شدم
ته: ندیدی عمه به ات چی گفت؟
م: اره وقتی شما رفتین کلی باهاش دعوا کردم
ات: مامان تو بهترین مامان دنیایی
م: زبون نریز من میرم میخوابم حالم بده
عکس لباس ات اسلاید دو
۴.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.