وانشات تهیونگ پارت²⁴ من برمیگردم
که یهو یکی در زد پاشدم در رو باز کردم شوگا بود
ات:نزاری یه لحظه بشینما
سوگا:دادا این نامهه واسه توعه به جشن پارنتره سال دعوت شدی خودتو ته برید
بغلش کردم
ات:عرررررر مرسیییییییییی
شوگا: برو بکپ بابا
رفت برگشتم دیدم تهیونگ داره با چشای خونی نگام میکنه
ات:فردا بریم؟
ته:باید بریم ولی ات این چی بود دقیقا؟
ات:چی
ته:بغلش کردی
ات:اره خب
ته:اره خب؟
ات:بر بابا توهم
ته:باشه
دیدم بلند شد رفت مسواکشو زد و لباسشو عوض کرد گرفت خوابید منم رفتم یونتانو خوابوندم فهمیدم باهام قهره رفتم رو تخت از پشت بغلش کردم
ات:یا تهیونگا
ته:........
ات:ته ته ددیه من باهام قهره الان
ته:خودت چی فکر میکنی
ات:اوم ببخشید
ته: چرا نمیشه با تو قهر کرد؟
ات:شاید چون دوسم داری
پیشونیمو بوسید
ته:من که دوست ندارم
سرمو اوردم بالا عین بچه ها تو بغلش نگاش کردم
ات:چی؟ نشنیدم
ته:من دوست ندارم!من عاشقتم!
محکم تر بغلش کردم
نمیدونم کی شد که خوابم برد
پرش زمانی فردا صبح
صبح پاشدم دیدم ته خوابه
ات:نترکی تهیونگااااا پاشوووو
ته:ولم کنااااااااا
یهو زنگ در خورد پریدم بازش کردم
دیدم لیاعه
لیا:ات بیا بریم واسه امشب لباس بگیریم
ات:عه تو و جین هم دعوتین
لیا:نه دعوتیم
ات:باشه تا از این داداشه لنده هورت اجازه بگیرم حوصله دعوا ندارم میام زهره خبر بدم
لیا:باشه
رفت رفتم کناره تخت نشستم اروم صورت ته رو ناز میکردم
ات:تهیونگا
ته:هوممم
ات:من می خوام برم با لیا لباس بگیرم میشه برم؟
ته:باشه برو
ات:مرسی خودتم پاشو برو یه دوش بگیر اصلاح کن اماده شو
بلند شدم یه کش و قوسی به کمرش داد
لپشو بوسیدم
ات:من رفتمممم
ته:مراقب خودت باش
رفتم بیرون دره اتاق لیا رو زدم
اومد بیرون سوار ماشین شدیم و رفتیم پاساژ
من اول رفتم برای ته کراوات گرفتم چند تا گردن بند و انگشتر گرفتم لیا هم همینطور در اخرم رفتیم لباس فروشی
لیا:اتتتت این چه خوشگله
لباسامونو انتخاب کردیم و رفتیم ارایشگاه من ناخونامو درست کردم ولی. یه ریسک بزرگ کردم
ات:خانم می خوام موهامو تا رو شونم برام بزنید یه رنگ خوشگل برام بزنید اما به ریشه نخوره
ارایشگر:ریسکشو میپذیری؟
ات:بله
ته ویو
از حموم اومدم بیرون که یکی دره اتاقو باز
ته:ات چه زود اومدی
الیا:اوممم چه ددی از حموم میاد بیرون جذاب میشه
ته:تو؟ الیا حالت خوبه؟ برو بیرون
اومد تو بغلم که هولش دادم اونور
الیا:ددی چرا نمی خوای یکم بهمون خوش بگذره
ته:ببین یا همین الان گم میشی بیرون یا صداش شوگا میزنم!
الیا:باشه ولی پشیمون میشی
رفت بیرون پوفف چه دخترا پرو شدن
ات:نزاری یه لحظه بشینما
سوگا:دادا این نامهه واسه توعه به جشن پارنتره سال دعوت شدی خودتو ته برید
بغلش کردم
ات:عرررررر مرسیییییییییی
شوگا: برو بکپ بابا
رفت برگشتم دیدم تهیونگ داره با چشای خونی نگام میکنه
ات:فردا بریم؟
ته:باید بریم ولی ات این چی بود دقیقا؟
ات:چی
ته:بغلش کردی
ات:اره خب
ته:اره خب؟
ات:بر بابا توهم
ته:باشه
دیدم بلند شد رفت مسواکشو زد و لباسشو عوض کرد گرفت خوابید منم رفتم یونتانو خوابوندم فهمیدم باهام قهره رفتم رو تخت از پشت بغلش کردم
ات:یا تهیونگا
ته:........
ات:ته ته ددیه من باهام قهره الان
ته:خودت چی فکر میکنی
ات:اوم ببخشید
ته: چرا نمیشه با تو قهر کرد؟
ات:شاید چون دوسم داری
پیشونیمو بوسید
ته:من که دوست ندارم
سرمو اوردم بالا عین بچه ها تو بغلش نگاش کردم
ات:چی؟ نشنیدم
ته:من دوست ندارم!من عاشقتم!
محکم تر بغلش کردم
نمیدونم کی شد که خوابم برد
پرش زمانی فردا صبح
صبح پاشدم دیدم ته خوابه
ات:نترکی تهیونگااااا پاشوووو
ته:ولم کنااااااااا
یهو زنگ در خورد پریدم بازش کردم
دیدم لیاعه
لیا:ات بیا بریم واسه امشب لباس بگیریم
ات:عه تو و جین هم دعوتین
لیا:نه دعوتیم
ات:باشه تا از این داداشه لنده هورت اجازه بگیرم حوصله دعوا ندارم میام زهره خبر بدم
لیا:باشه
رفت رفتم کناره تخت نشستم اروم صورت ته رو ناز میکردم
ات:تهیونگا
ته:هوممم
ات:من می خوام برم با لیا لباس بگیرم میشه برم؟
ته:باشه برو
ات:مرسی خودتم پاشو برو یه دوش بگیر اصلاح کن اماده شو
بلند شدم یه کش و قوسی به کمرش داد
لپشو بوسیدم
ات:من رفتمممم
ته:مراقب خودت باش
رفتم بیرون دره اتاق لیا رو زدم
اومد بیرون سوار ماشین شدیم و رفتیم پاساژ
من اول رفتم برای ته کراوات گرفتم چند تا گردن بند و انگشتر گرفتم لیا هم همینطور در اخرم رفتیم لباس فروشی
لیا:اتتتت این چه خوشگله
لباسامونو انتخاب کردیم و رفتیم ارایشگاه من ناخونامو درست کردم ولی. یه ریسک بزرگ کردم
ات:خانم می خوام موهامو تا رو شونم برام بزنید یه رنگ خوشگل برام بزنید اما به ریشه نخوره
ارایشگر:ریسکشو میپذیری؟
ات:بله
ته ویو
از حموم اومدم بیرون که یکی دره اتاقو باز
ته:ات چه زود اومدی
الیا:اوممم چه ددی از حموم میاد بیرون جذاب میشه
ته:تو؟ الیا حالت خوبه؟ برو بیرون
اومد تو بغلم که هولش دادم اونور
الیا:ددی چرا نمی خوای یکم بهمون خوش بگذره
ته:ببین یا همین الان گم میشی بیرون یا صداش شوگا میزنم!
الیا:باشه ولی پشیمون میشی
رفت بیرون پوفف چه دخترا پرو شدن
۲۶.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.