چندپارتی
part4
که یهو تهیونگ تو در نمایان میشه
جیمین:باز تو اومدی که چجوری جرأت کردی بیای
ات آروم دست جیمین رو میزنه
تهیونگ:سلام ات حالت بهتره؟
ات:ممنونم تو خوبی؟
تهیونگ:هی بدک نیستم....این دسته گل رو برای تو آوردم
ات:ممنونم
تهیونگ:رو پاهاش میشینه و جلو ات زانو میزنه
تهیونگ:ات من واقعا متاسفم بخاطر همه چی بخاطر اینکه بهت بی دلیل بدی میکردم الان تو به خاطر من اینجایی واقعا متاسفم من اومدم اینجا که بگم گروه بدون من خیلی بهتره من دیگه میخوام استعفا بدم و از گروه برم اومدم اینجا که ازتون برای بار آخر خداحافظی کنم و این اطمینان رو بهتون بدم که دیگه نیستم که اذیتتون کنم
ات:تهیونگ من تو رو بخشیدم نیاز به این کارا نیست
تهیونگ:چرا منو بخشیدی منی که اینقدر بهت بدی کردم چرا از من متنفر نمیشی؟
ات:همه لایق بخششو شانس دوباره هستن مخصوصا تو
تهیونگ:وای من از گروه میرم
ات:من میخوام بمونی اعضا هم میخوان مگه نه بچه ها
اعضا به جز جیمین:آره
تهیونگ:ولی جیمین موافق نیست
ات:عهه جیمین بس کنید دیگه بچه بازی رو باهم آشتی کنین اگه میمردم میخواستین چیکار کنین
اعضا:خدا نکنه ساکت شو
ات:باشه....جیمین و تهیونگ از هم عذرخواهی کنید زود
جیمین:ولی.....
ات:ولی نداریم بدویین
تهیونگ:جیمین معذرت میخوام
جیمین:.....
ات:جیمین ادامه بده
جیمین:منم معذرت میخوام
ات:حالا همو بغل کنین
تهیونگ و جیمین همو بغل کردن
تهیونگ:هیونگ واقعا متاسفم
جیمین:اشکال نداره ولش
تهیونگ:واقعا؟
جیمین:آره ولی دفعه ی دیگه به ات بدی کردی دیگه خود دانی
تهیونگ:باشه
و تموم شد.....
و اونها به خوبی و خوشی زندگی کردن و تهیونگ دیگه به ات بدی نکرد و ۱ سال بعد جیمین و ات ازدواج کردن و رفتن سر خونه زندگیشون
پایان
میدونم که بد شد🥲
ولی.....
امیدوارم خوشتون بیاد❤
که یهو تهیونگ تو در نمایان میشه
جیمین:باز تو اومدی که چجوری جرأت کردی بیای
ات آروم دست جیمین رو میزنه
تهیونگ:سلام ات حالت بهتره؟
ات:ممنونم تو خوبی؟
تهیونگ:هی بدک نیستم....این دسته گل رو برای تو آوردم
ات:ممنونم
تهیونگ:رو پاهاش میشینه و جلو ات زانو میزنه
تهیونگ:ات من واقعا متاسفم بخاطر همه چی بخاطر اینکه بهت بی دلیل بدی میکردم الان تو به خاطر من اینجایی واقعا متاسفم من اومدم اینجا که بگم گروه بدون من خیلی بهتره من دیگه میخوام استعفا بدم و از گروه برم اومدم اینجا که ازتون برای بار آخر خداحافظی کنم و این اطمینان رو بهتون بدم که دیگه نیستم که اذیتتون کنم
ات:تهیونگ من تو رو بخشیدم نیاز به این کارا نیست
تهیونگ:چرا منو بخشیدی منی که اینقدر بهت بدی کردم چرا از من متنفر نمیشی؟
ات:همه لایق بخششو شانس دوباره هستن مخصوصا تو
تهیونگ:وای من از گروه میرم
ات:من میخوام بمونی اعضا هم میخوان مگه نه بچه ها
اعضا به جز جیمین:آره
تهیونگ:ولی جیمین موافق نیست
ات:عهه جیمین بس کنید دیگه بچه بازی رو باهم آشتی کنین اگه میمردم میخواستین چیکار کنین
اعضا:خدا نکنه ساکت شو
ات:باشه....جیمین و تهیونگ از هم عذرخواهی کنید زود
جیمین:ولی.....
ات:ولی نداریم بدویین
تهیونگ:جیمین معذرت میخوام
جیمین:.....
ات:جیمین ادامه بده
جیمین:منم معذرت میخوام
ات:حالا همو بغل کنین
تهیونگ و جیمین همو بغل کردن
تهیونگ:هیونگ واقعا متاسفم
جیمین:اشکال نداره ولش
تهیونگ:واقعا؟
جیمین:آره ولی دفعه ی دیگه به ات بدی کردی دیگه خود دانی
تهیونگ:باشه
و تموم شد.....
و اونها به خوبی و خوشی زندگی کردن و تهیونگ دیگه به ات بدی نکرد و ۱ سال بعد جیمین و ات ازدواج کردن و رفتن سر خونه زندگیشون
پایان
میدونم که بد شد🥲
ولی.....
امیدوارم خوشتون بیاد❤
۱۳.۰k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.