عشق در یک نگاه❤🍷

عشق در یک نگاه❤🍷
پارت 11
شعار:.... ننت اگه اصکی بری❤🍷

اونور
خیلی عجیبه اما با فکر اینکه عاشقه قلبم درد گرفت....
نمیدونم چه حس چرتیه!
ییعیت
حالم خوب نبود.
از طرفی میخاستم مسخره بازیو تموم کنم و دوباره لیزگه رو مال خودم کنم.
از طرفی دلم میخاست انتقام اینکه منو ول کرد و عاشق سارپ شد رو بگیرم.
نمیدونستم.
شاید یه حرف از لیزگه، ملیس یا حتی یازگی به این دوراهی خاتمه میداد.
دکتر اومد
_همراهان لیزگه جومرت
من_ماییم چی شده چیزی شده؟
نویسنده_بچم نگرانه خب
دکتر:_تیغ بدجور رگ بیمار رو پاره کرده اما موفق شدیم بدوزیمش بیمار تا 10 دقیقه دیگه به بخش منتقل میشه.
نفس عمیقی کشیدم و از بیمارستان زدم بیرون و چنتا اب معدنی گرفتم و رفتم تو بین بچها پخش کردم.
زمان رسید و وارد اتاق لیزگه شدم.
گریه میکرد و تا منو دید روشو برگردوند...
_لیزگه
_چیه چرا اینجایی؟
_چون نگرانت شدم
_عایشه چی؟ اون غیرتی نمیشه روت؟
_اون فقد دوست دخترمه
_ولی من اکستم
_ولی تو قدیمی تری و مهم تر
_ولی همچی تموم شده
البته تو اینجوری میگی
_من؟ اون تو نبودی که گفتی عاشق سارپ شدی؟
اون سارپ چی؟ روت غیرتی نمیشه؟
_نه
_چرا میشه خبر نداری
_نمیشه چون حبس ابده
_چی
_اره
_چرا؟
به دلیل تعرض، زورگویی، مواد مخدر
_واقعا؟
_اره
_خب تو چی چرا نموندی پیشش
_چون تورو میخاستم
_ولییی تو گفتی عاشق اونی
_
ادامه دارد