𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۳ پارت ۱۳
اسم_ا.ت
فامیل_کیم
تاریخ تولد_۲۰۰۲/۱۲/۱(به قمری هست یه شمسی میشه ۱۰ اذر ۱۳۸۱)
قد_۱۶۸
وزن_۴۳
ملیت_ایرانی
زبان های مسلط_کره ای فارسی انگلیسی
مدرک تحصیلی_دیپلم
فرم رو پر کردم بودم تحویل دادم
مدیر_خب کامل کردینش؟
_ب.بله
مدیر_خب بفرمایین توی اتاق تست تا برای تست اماده بشین
به سمت اتاقی که راهنماییم کرد رفتم سه چهار تا ادم بودن منو به اتاق مخصوص راهنمایی کردن بهپ گفتن اهنگی که میخوام بخونم چیه گفتم بلک سوان
رفتم داخل اتاق هدفون رو گذاشتم توی گوشم که اهنگ پخش شد میکروفون رو گرفتم جلوم و شروع به هم خوانی کردم چشمامو بستم و توی اوج اهنگ غرق شدم
همینجور که توی حال و هوای خوندن بودم یهو اهنگ قطع شد و ضد حال بدی بهم زد
تستگر_براوو براوو عالی بود محشر ترین صدایی که تا الان شنیدم به نظرم این صدا میتونه با صدای جیمین و بعد با صدای جونگکوک و جین رقابت کنه
مدیر_اگه اینو بشنون ممکنه خوششون نیاد😂
تستگر_خب خانم.......
_ا.ت
تستگر_بله خانم ا.ت صدای شما عالی بود و مورد تایید من بود ما تا فردا بهتون میگیم که عاقا پی دی نیم قبولیت کاراموزی تون رو میده یا نه
_حتما منتظر جواب هستم
مدیر_جواب با یک نامه از طرف کمپانی با پست فرستاده میشه
_ممنونم ممنونم نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم
تستگر_باید از خودت با این صدای زیبایی که داری تشکر کنی این شاهکار تو بود بهش افتخار کن
این حرفش دلپرمی خیلی بزرگی بهم داد از اتاق تست خارج شدم و رفتم بیرون انقد خوشحال بودم که تا خونه پیاده رفتم ولی وقتی رسیدم به گ*وه خوردن افتادم
پاهام داشت میکشسسست
ولی ارزش اینو داشت که این موفقیت بزرگ رو کسب کردم🥺😍😍😍😍😍💜
پس به این مناسبت گفتم یه خودم یکم برسم
رفتم توی اتاق لباس هامو عوض کردم یکم استراحت کردم ساعت ۷ شد دوباره پاشدم یک لباس اسپرت و دخترونه پوشیدم موهامو حالت دادم و باز گذاشتم
شلوار جین مشکی با کت جین زیرش یک نیم تنه ی سفید با بوت مشکی
گوشی و کولمو برداشتم و رفتم بیرون سوار تاکسی شدم و رفتم یه بهترین رستوران شهر اونجا از تمام مدل غذا ها یکم سفارش دادم که بتونم همشو بخورم
زیاد ولی نه از سه چهار مدل سالاد و نودل اتیشی دوکبوکی همبرگر سیب زمینی سورخ کرده کلی غذای خوشمزه
از همش خوردم خیلی کیف داد همشون رو که خوردم دیگه نمیتونستم از جام پاشم داشتم میترکیدم یکم نشستم همونجا تا غذا ها یکم هضم بشه بعد که بهتر شدم حساب کردم و رفتم دوباره خونه
دیگه این سری لباس خواب پوشیدم غذای جسینا و بچش رو دادم بدبختا از گشنگی میمردن ههاا خودم سیر شدم اینا گشنه
غذاشونو خوردن البته یونگی شیر مامانشو میخورد جسینا بیشتر خورد
خوب که سیر شدن خوابیدن منم رفتم تو اتاقم و خوابیدم
صبح با صدای الارم بیدار شدم..........
فامیل_کیم
تاریخ تولد_۲۰۰۲/۱۲/۱(به قمری هست یه شمسی میشه ۱۰ اذر ۱۳۸۱)
قد_۱۶۸
وزن_۴۳
ملیت_ایرانی
زبان های مسلط_کره ای فارسی انگلیسی
مدرک تحصیلی_دیپلم
فرم رو پر کردم بودم تحویل دادم
مدیر_خب کامل کردینش؟
_ب.بله
مدیر_خب بفرمایین توی اتاق تست تا برای تست اماده بشین
به سمت اتاقی که راهنماییم کرد رفتم سه چهار تا ادم بودن منو به اتاق مخصوص راهنمایی کردن بهپ گفتن اهنگی که میخوام بخونم چیه گفتم بلک سوان
رفتم داخل اتاق هدفون رو گذاشتم توی گوشم که اهنگ پخش شد میکروفون رو گرفتم جلوم و شروع به هم خوانی کردم چشمامو بستم و توی اوج اهنگ غرق شدم
همینجور که توی حال و هوای خوندن بودم یهو اهنگ قطع شد و ضد حال بدی بهم زد
تستگر_براوو براوو عالی بود محشر ترین صدایی که تا الان شنیدم به نظرم این صدا میتونه با صدای جیمین و بعد با صدای جونگکوک و جین رقابت کنه
مدیر_اگه اینو بشنون ممکنه خوششون نیاد😂
تستگر_خب خانم.......
_ا.ت
تستگر_بله خانم ا.ت صدای شما عالی بود و مورد تایید من بود ما تا فردا بهتون میگیم که عاقا پی دی نیم قبولیت کاراموزی تون رو میده یا نه
_حتما منتظر جواب هستم
مدیر_جواب با یک نامه از طرف کمپانی با پست فرستاده میشه
_ممنونم ممنونم نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم
تستگر_باید از خودت با این صدای زیبایی که داری تشکر کنی این شاهکار تو بود بهش افتخار کن
این حرفش دلپرمی خیلی بزرگی بهم داد از اتاق تست خارج شدم و رفتم بیرون انقد خوشحال بودم که تا خونه پیاده رفتم ولی وقتی رسیدم به گ*وه خوردن افتادم
پاهام داشت میکشسسست
ولی ارزش اینو داشت که این موفقیت بزرگ رو کسب کردم🥺😍😍😍😍😍💜
پس به این مناسبت گفتم یه خودم یکم برسم
رفتم توی اتاق لباس هامو عوض کردم یکم استراحت کردم ساعت ۷ شد دوباره پاشدم یک لباس اسپرت و دخترونه پوشیدم موهامو حالت دادم و باز گذاشتم
شلوار جین مشکی با کت جین زیرش یک نیم تنه ی سفید با بوت مشکی
گوشی و کولمو برداشتم و رفتم بیرون سوار تاکسی شدم و رفتم یه بهترین رستوران شهر اونجا از تمام مدل غذا ها یکم سفارش دادم که بتونم همشو بخورم
زیاد ولی نه از سه چهار مدل سالاد و نودل اتیشی دوکبوکی همبرگر سیب زمینی سورخ کرده کلی غذای خوشمزه
از همش خوردم خیلی کیف داد همشون رو که خوردم دیگه نمیتونستم از جام پاشم داشتم میترکیدم یکم نشستم همونجا تا غذا ها یکم هضم بشه بعد که بهتر شدم حساب کردم و رفتم دوباره خونه
دیگه این سری لباس خواب پوشیدم غذای جسینا و بچش رو دادم بدبختا از گشنگی میمردن ههاا خودم سیر شدم اینا گشنه
غذاشونو خوردن البته یونگی شیر مامانشو میخورد جسینا بیشتر خورد
خوب که سیر شدن خوابیدن منم رفتم تو اتاقم و خوابیدم
صبح با صدای الارم بیدار شدم..........
۱۰.۶k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.