🍃زندگی متفاوت
🌚فصل دوم
پارت115
#leoreza
پانیذ:عههه زشته تو که نباید بهش همه چی رو بگی و بفهمونی
رضا:من نگم خودش باهوشه جوجه
چپ چپ نگام کرد
رضا:خب چیکار کنم
پانیذ:پسرم داره
رضا:ارهه 2 قلو ان
پانید:هععیی قرار بود جواب ازماییش رو اون شب بهم بگه ولی من اون شب....
قطرع اشکی از گوشه ی چشمم چکید
نذاشتم ادامه بده به خودم فشردمش
سرش گذاشتم رو سینم چونه ام گذاشتم رو سرش
رضا:هیشش ولش کن بهش فک نکن
بینش کشید بالا
پانیذ: راس میگم دیگه من 2 سال انگار نبودم یه چیزی مث این اگرم بودم یه مرده متحرک و از دورورم خبر نداشتم داره چه اتفاقاییی میوفته
رضا:2 سال که چیزی نی گلم من کل عمرمم پیشت میمونم
با فین فین گف
پانیذ:میدونم که میمونی ولی نگرانمم
رضا:نگرانی دیگه چیع من هستم پیشم
پانید:ولی اینده رو که نمیشه پیش بینی کرد
موهاش نوازش کردم
رضا:اره اینده رو نمیشع پیش بینی کرد ولی میشه کنار هم بمونیم و اینده ی بهتری بر خودمون بسازیم هوم
دستس رو گذاشت رو سینم و نوازش کرد
پانید:همیشه بهم امید و من بخاطر همین رفتارات عاشقت شد
رضا:پاشو پاشو بریمم پایین تا نخوردمتت
از دستش گرفتم بردمش طبقه ی پایین
اومدیم اشپزخونه
پانیذ:اومم قراره غذا بپزیم ارع
رضا:ا باریکلاا خببب چی بپزیمم خانوممم
دستش رو زیر چونه اش گذاشت که مثلا داره فکر
بعد چندمین بشکنی تو هوا زد
پانید:میدونی همه پسراا چه غذایی رو دوس دارن
رضا:قرمه سبزییی
دستاشش مث بچهایی که ذوق کرده بهم کوبید
پانید:ووووییی ارههه
اومد جلوو سرم بغل کرد و صورتم هی بوس میکرد و قربون صدقه ام میرفت
پانید:اخخخ من دورت بگردم شیکمو
رضا:میخورمتا تولهه خبب از کجا شروع کنیمم
پانیذ:اول پیاز بعد با گوشت تفتش میدیم و سبزی بهش اضافه میکنیم بعد میزاریمم جا بیوفته...
رضا:و بعد برنج رو میزاریمم تماشاچیانن
خنده ایی کردد که من مردم براششش
وسایل غذا رو گذاشتیم رو میز و با هم شروع کردیم
تا پیاز رو خورد کنیم
.
.
.
.
غذاموک خوردیم تموم کردیم و ظرفا مونده بود من ظرفا رو کف میزدم و پانی میشستن شون
شیطنتم گل کرده بود اخرین طرف رو کف زدم یکم از کف رو زدم رو بینی و پیشونیش
جیغی کشید و تند تند غر میزد در اخر
یکم ازش غافل موندم با اب خیسم کرد
پانیذ:هاااا منو کفی میکنی ارهع عاقا رضا
تیشرت که تنم نبود ولی موهام و تنم کلا خیس شده بود
افتادم دنبالش پا به فرار گذاشت
کل خونه رو گذاشته بودیم رو سرمونن
رضا:منووو خیسس میکنی تولهه
پانیذ:ببلعهه تو میتونی منوو کف مالی کنییی
رضا:اون یکمم بود
وایستادم که وایستاد ادامه دادم
رضا:ولی تو کل موهام تنم خیس کردی
پانیذ:همین که هست
بعد روشو کرد اون طرف جوری که متوجه نشع رفتم جلو با یع حرکت کولش کردم و حیغ کل خونه رو برداش از پله ها رفتم بالا
پانید:منو بزار پایینننن
پارت115
#leoreza
پانیذ:عههه زشته تو که نباید بهش همه چی رو بگی و بفهمونی
رضا:من نگم خودش باهوشه جوجه
چپ چپ نگام کرد
رضا:خب چیکار کنم
پانیذ:پسرم داره
رضا:ارهه 2 قلو ان
پانید:هععیی قرار بود جواب ازماییش رو اون شب بهم بگه ولی من اون شب....
قطرع اشکی از گوشه ی چشمم چکید
نذاشتم ادامه بده به خودم فشردمش
سرش گذاشتم رو سینم چونه ام گذاشتم رو سرش
رضا:هیشش ولش کن بهش فک نکن
بینش کشید بالا
پانیذ: راس میگم دیگه من 2 سال انگار نبودم یه چیزی مث این اگرم بودم یه مرده متحرک و از دورورم خبر نداشتم داره چه اتفاقاییی میوفته
رضا:2 سال که چیزی نی گلم من کل عمرمم پیشت میمونم
با فین فین گف
پانیذ:میدونم که میمونی ولی نگرانمم
رضا:نگرانی دیگه چیع من هستم پیشم
پانید:ولی اینده رو که نمیشه پیش بینی کرد
موهاش نوازش کردم
رضا:اره اینده رو نمیشع پیش بینی کرد ولی میشه کنار هم بمونیم و اینده ی بهتری بر خودمون بسازیم هوم
دستس رو گذاشت رو سینم و نوازش کرد
پانید:همیشه بهم امید و من بخاطر همین رفتارات عاشقت شد
رضا:پاشو پاشو بریمم پایین تا نخوردمتت
از دستش گرفتم بردمش طبقه ی پایین
اومدیم اشپزخونه
پانیذ:اومم قراره غذا بپزیم ارع
رضا:ا باریکلاا خببب چی بپزیمم خانوممم
دستش رو زیر چونه اش گذاشت که مثلا داره فکر
بعد چندمین بشکنی تو هوا زد
پانید:میدونی همه پسراا چه غذایی رو دوس دارن
رضا:قرمه سبزییی
دستاشش مث بچهایی که ذوق کرده بهم کوبید
پانید:ووووییی ارههه
اومد جلوو سرم بغل کرد و صورتم هی بوس میکرد و قربون صدقه ام میرفت
پانید:اخخخ من دورت بگردم شیکمو
رضا:میخورمتا تولهه خبب از کجا شروع کنیمم
پانیذ:اول پیاز بعد با گوشت تفتش میدیم و سبزی بهش اضافه میکنیم بعد میزاریمم جا بیوفته...
رضا:و بعد برنج رو میزاریمم تماشاچیانن
خنده ایی کردد که من مردم براششش
وسایل غذا رو گذاشتیم رو میز و با هم شروع کردیم
تا پیاز رو خورد کنیم
.
.
.
.
غذاموک خوردیم تموم کردیم و ظرفا مونده بود من ظرفا رو کف میزدم و پانی میشستن شون
شیطنتم گل کرده بود اخرین طرف رو کف زدم یکم از کف رو زدم رو بینی و پیشونیش
جیغی کشید و تند تند غر میزد در اخر
یکم ازش غافل موندم با اب خیسم کرد
پانیذ:هاااا منو کفی میکنی ارهع عاقا رضا
تیشرت که تنم نبود ولی موهام و تنم کلا خیس شده بود
افتادم دنبالش پا به فرار گذاشت
کل خونه رو گذاشته بودیم رو سرمونن
رضا:منووو خیسس میکنی تولهه
پانیذ:ببلعهه تو میتونی منوو کف مالی کنییی
رضا:اون یکمم بود
وایستادم که وایستاد ادامه دادم
رضا:ولی تو کل موهام تنم خیس کردی
پانیذ:همین که هست
بعد روشو کرد اون طرف جوری که متوجه نشع رفتم جلو با یع حرکت کولش کردم و حیغ کل خونه رو برداش از پله ها رفتم بالا
پانید:منو بزار پایینننن
۱۳.۶k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.