سناریو
#سناریو
موقعیت:میخوای بری دانشگاه
تهیونگ: مواظب خودت باش و مواظب اینم باش که نزدیک هیچ پسری نشی
سون هی: اگه بشم چکار میکنی؟
تهیونگ: فکر کنم لباس راه راه بهم بیاد
شوگا:ببین سرکلاس خوب گوش کن اگه خوب گوش کنی یادگیریت عالی میشه
سون هی: وقتی گوش میدم میفهمم که هیچی نمیفهمم
شوگا: خوتو خری
نامجون: برات خوراکی گذاشتم
چند تا کتاب کمک درسی گرفتم و گذاشتم تو کیفت
سون هی: اخ جوننن
نامجون: انقدر کتاب دوست داری؟
سون هی: نه با کتاب ها قلعه درست کردم
چند تا دیگه نیاز داشتم امروز ساخت قلعه به پایان میرسه
نامجون:....
جین: نظرت چیه نری بمونی خونه؟
سون هی: موافقم
جونگکوک: ببین هرکاری دلت خواست بکن هرکی باهات مخالفت کرد اونم بـ/کن
سوهی: چییییی؟
جیمین: لباست خیلی کوتاهع
سون هی: اره خیلی قشنگه
جیمین: برو عوضش کن
سون هی: نه
جیمین: پس خودم عوضش میکنم
سون هی: چیییییی باشه باشه خودم میرم
جیهوپ: تمیز مرتب باش
سون هی:چشم
زیر لب میگه (نه)
جیهوپ: شنیدم اگه یه لکه رو لباست بیافته تضمین نمی کنم زنده بمونی
سون هی: مامانم اینجوری بهم گیر نمیداد
موقعیت:میخوای بری دانشگاه
تهیونگ: مواظب خودت باش و مواظب اینم باش که نزدیک هیچ پسری نشی
سون هی: اگه بشم چکار میکنی؟
تهیونگ: فکر کنم لباس راه راه بهم بیاد
شوگا:ببین سرکلاس خوب گوش کن اگه خوب گوش کنی یادگیریت عالی میشه
سون هی: وقتی گوش میدم میفهمم که هیچی نمیفهمم
شوگا: خوتو خری
نامجون: برات خوراکی گذاشتم
چند تا کتاب کمک درسی گرفتم و گذاشتم تو کیفت
سون هی: اخ جوننن
نامجون: انقدر کتاب دوست داری؟
سون هی: نه با کتاب ها قلعه درست کردم
چند تا دیگه نیاز داشتم امروز ساخت قلعه به پایان میرسه
نامجون:....
جین: نظرت چیه نری بمونی خونه؟
سون هی: موافقم
جونگکوک: ببین هرکاری دلت خواست بکن هرکی باهات مخالفت کرد اونم بـ/کن
سوهی: چییییی؟
جیمین: لباست خیلی کوتاهع
سون هی: اره خیلی قشنگه
جیمین: برو عوضش کن
سون هی: نه
جیمین: پس خودم عوضش میکنم
سون هی: چیییییی باشه باشه خودم میرم
جیهوپ: تمیز مرتب باش
سون هی:چشم
زیر لب میگه (نه)
جیهوپ: شنیدم اگه یه لکه رو لباست بیافته تضمین نمی کنم زنده بمونی
سون هی: مامانم اینجوری بهم گیر نمیداد
۶۹۵
۲۷ آذر ۱۴۰۳