ادامه
بومگیو : ا.ت بیا پایین دیونه بازی در نیار لطفاً
ا.ت : داداشی زن بگیر باشه قول بده واسم برادر زاده. بیاری باش
بومگیو : ا.ت بیا پایین زوددددد تو باید اولین نفر برادر زاده تو بقل کنی مگه نه
ا.ت : بایی داداش جونییی و خودمو پرت کردم پایین چه حس خوبی بود


جوری که ا.ت خودشو انداخت
داداشش بومگیو
بومگیو ویو
ا.ت پرید پایین نه ا.ت نهههههه توهم رفتی پیش مامان و بابا منو تنها گذاشتی خیلی بدی 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۱ ماه بعد
ویو شوگا
شوگا : الا من امشب دیر میام
«نکته : شوگا نمیدونه ا.ت مرده »
الا : باش
شوگا : بایی
الا : بایی
اخجون رفت منم زنگ میزنم بکهیون بیاد داشتم بکهیونو میبوسیدم که شوگا اومد تو
شوگا : پرونده رو خونه جا گذاشتم رفتم بردارم دیدم الا داره یه پسری رو میبوسه
شوگا : تو به من خیانت میکنی
الا : هههه خیلی اسکلی من تورو واسه پولت میخواستم عوضی آره همون کاری که تو با ا.ت کردی
شوگا : هرزه
از خونه پرتش کردم بیرون رفتم دم خونه ا.ت نمیدونم میخواد چه ریا کشنی نشون بده ولی فقط میخوام ببخشم در زدم دیدم بومگیو با چشمای خیس و لباسی سیاه درو باز کرد منو که دید یقمو گرفت و زدم به دیوار گفت
بومگیو : کثافت تو اینجا چکار میکنی هااااااااااااا خواهر من بخاطر تو الان زیر خاکه رفته هااااا بخاطر تووو خاهرم خودشو انداخت پایین کثافت گمشو بیروننننننن « داد » رفتم بیرون
شوگا : چچیییییی 😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰 ا.ت من مرده یعنی دیگه نمیتونم ازش عذرخواهی کنم هاااا
نهههههههه
رفتم بالا پلی که با ا.ت آشناشدن و خودمو پرت کردم پایین
پایان
البته پایان فلش بک
کوبو: پس عمه و شوهر عمه اینجوری مردن 🥺🥺🥺
بومگیو: آره پسرم عمه ات و
اون شوهرش مرد ،،🥺🥺🥺😭
کوبو : بابا گریه نکن
بومگیو : دلم برای خواهر کوچولوم تنگ شده 😭🥺🥺🥺🥺🥺🥺:
و پایان واقعی
ا.ت : داداشی زن بگیر باشه قول بده واسم برادر زاده. بیاری باش
بومگیو : ا.ت بیا پایین زوددددد تو باید اولین نفر برادر زاده تو بقل کنی مگه نه
ا.ت : بایی داداش جونییی و خودمو پرت کردم پایین چه حس خوبی بود


جوری که ا.ت خودشو انداخت
داداشش بومگیو
بومگیو ویو
ا.ت پرید پایین نه ا.ت نهههههه توهم رفتی پیش مامان و بابا منو تنها گذاشتی خیلی بدی 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۱ ماه بعد
ویو شوگا
شوگا : الا من امشب دیر میام
«نکته : شوگا نمیدونه ا.ت مرده »
الا : باش
شوگا : بایی
الا : بایی
اخجون رفت منم زنگ میزنم بکهیون بیاد داشتم بکهیونو میبوسیدم که شوگا اومد تو
شوگا : پرونده رو خونه جا گذاشتم رفتم بردارم دیدم الا داره یه پسری رو میبوسه
شوگا : تو به من خیانت میکنی
الا : هههه خیلی اسکلی من تورو واسه پولت میخواستم عوضی آره همون کاری که تو با ا.ت کردی
شوگا : هرزه
از خونه پرتش کردم بیرون رفتم دم خونه ا.ت نمیدونم میخواد چه ریا کشنی نشون بده ولی فقط میخوام ببخشم در زدم دیدم بومگیو با چشمای خیس و لباسی سیاه درو باز کرد منو که دید یقمو گرفت و زدم به دیوار گفت
بومگیو : کثافت تو اینجا چکار میکنی هااااااااااااا خواهر من بخاطر تو الان زیر خاکه رفته هااااا بخاطر تووو خاهرم خودشو انداخت پایین کثافت گمشو بیروننننننن « داد » رفتم بیرون
شوگا : چچیییییی 😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰 ا.ت من مرده یعنی دیگه نمیتونم ازش عذرخواهی کنم هاااا
نهههههههه
رفتم بالا پلی که با ا.ت آشناشدن و خودمو پرت کردم پایین
پایان
البته پایان فلش بک
کوبو: پس عمه و شوهر عمه اینجوری مردن 🥺🥺🥺
بومگیو: آره پسرم عمه ات و
اون شوهرش مرد ،،🥺🥺🥺😭
کوبو : بابا گریه نکن
بومگیو : دلم برای خواهر کوچولوم تنگ شده 😭🥺🥺🥺🥺🥺🥺:
و پایان واقعی
۲.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.