مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
ا/ت: صبح شده بود ولی من هنوزم روی نقشم کار میکردم دیگه انقدر عادت کرده بود برام عادی شده بود خب ما مدرسه هم داشتیم کالجمیرفتیم و جالب اینه آقای جئون دقیقا توی کلاس ما هست با رفیقاش لباسم رو پوشیدم راه افتادم سمت کالج کسی مارو نمیشناخت مثل همیشه بود ولی یه چیزیکم داشت نازنینکو؟؟
رفتمتوی کلاس پام رو گذاشتم جلودر جئون جلوم ظاهر شد
کوک: به به خانم خانما
رفتم نزیکگوشش مافیاگرل چه خبرا؟؟
ا/ت: منم کمنیوردم به مرحمت شما جئون گروهت چطوره یا بهتره بگمگرگ سفید؟؟
کوک: به لطف اونگرگ های سیاه حالشون خوبن
ا/ت: هه تا با گروهمن در نیوفتی بروکناررریدونه زدم بهش و رد شدم
رویمیز نشستم همیشه مغزم خیلی سریع کار میکرد نمیدونمچرا ی باراگه مثل فشنگهم یچیزی بهممیگفتن یه جوری توی مغزمحک میشد انگار سالیانه ساله از موضوع خبر دارم برای همین همیشه سر کلاس سر رو میزاشتم و روی میز خواب بودم ولی هوشیار نمیدونم چرا نازنین نیومده بود حوصلم سر رفت بود ک بالاخرهتموم شد این زنگ رفتم سمت سالن غذا خوری غذا رو گرفتم رفتم نشستم ک همون لحظه جئون ودوستاش جیمین و تهیونگو شوگا سر و کلشون پیدا شد
کوک: تنها نشستی پارک؟؟
ا/ت: نه مگه نمیبینی با دوس پسرمنشستم اونم داره لقمه میده دهنم ته چاپستیک رو کوبیدم روی میز
کوک: هی هی آروم باش دستات آسیب میبینه
ا/ت: فعلا دیشبتو باهاشون دیشب حسابی حال کردی نکنه بازمدلت میخواد
کوک: نه نه نشد آروم باش ضعیفه سگ نشو
ا/ت: یدونه زدم زیر غذاش ک پخش زمین شد پام رو گذاشتم لبه میز و صندلیم رو به عقب هل دادم ک به سمت پایین( فککنم بدونید هموم کرمی ک همیشه روی صندلی میشینیم و خودمون ر به عقب هل میدیم)
نچ نچجئوووون دیدی چی شد غذات دود هوا شد یپوز خند زدم و پام رو ول کردم که دوباره صندلی صاف شد و شروع کردم غذا خوردن اونم با حرص نگام کرد داش میرفت ک صداش کردم
جئون با حالت عصبی برگشت سمتم
نباید بهممیگفتی ضعیفه ک یه تیغ کوچولو پرت کزدم سمتش رفت توی دستش شروع کرد به غذا خوردن ک بعد چند دقیقه دوباره سرو کله این یونابی پیدا شد
یونابی: تو چرا با اوپا من اینجوریحرف میزنی بهت یاد ندادن چجوری حرف بزنی
بدون اینکه سرم رو بالا بیارمبهشنگام کردم چرا خانوادم بهم یاد دادن هرزه نباشم و این نیز خود ادب است
یونابی:بزنیدش
پریدم روی میز یدونه زدم به صورت یه پسره و پریدم رویکول یکی دیگه و به سمت زمین رفتم ک اون پرت شد ی سمت دیگه دختره رو گرفتم سرش رو کوبیدم روی میز
اخ شرمنده دردت گرفت ببخشید
رفتم سمت در خروجی که جئون رو دیدم
به هرزت بگو طرف من نیاد
پارت دوم🖤👸🏻
ا/ت: صبح شده بود ولی من هنوزم روی نقشم کار میکردم دیگه انقدر عادت کرده بود برام عادی شده بود خب ما مدرسه هم داشتیم کالجمیرفتیم و جالب اینه آقای جئون دقیقا توی کلاس ما هست با رفیقاش لباسم رو پوشیدم راه افتادم سمت کالج کسی مارو نمیشناخت مثل همیشه بود ولی یه چیزیکم داشت نازنینکو؟؟
رفتمتوی کلاس پام رو گذاشتم جلودر جئون جلوم ظاهر شد
کوک: به به خانم خانما
رفتم نزیکگوشش مافیاگرل چه خبرا؟؟
ا/ت: منم کمنیوردم به مرحمت شما جئون گروهت چطوره یا بهتره بگمگرگ سفید؟؟
کوک: به لطف اونگرگ های سیاه حالشون خوبن
ا/ت: هه تا با گروهمن در نیوفتی بروکناررریدونه زدم بهش و رد شدم
رویمیز نشستم همیشه مغزم خیلی سریع کار میکرد نمیدونمچرا ی باراگه مثل فشنگهم یچیزی بهممیگفتن یه جوری توی مغزمحک میشد انگار سالیانه ساله از موضوع خبر دارم برای همین همیشه سر کلاس سر رو میزاشتم و روی میز خواب بودم ولی هوشیار نمیدونم چرا نازنین نیومده بود حوصلم سر رفت بود ک بالاخرهتموم شد این زنگ رفتم سمت سالن غذا خوری غذا رو گرفتم رفتم نشستم ک همون لحظه جئون ودوستاش جیمین و تهیونگو شوگا سر و کلشون پیدا شد
کوک: تنها نشستی پارک؟؟
ا/ت: نه مگه نمیبینی با دوس پسرمنشستم اونم داره لقمه میده دهنم ته چاپستیک رو کوبیدم روی میز
کوک: هی هی آروم باش دستات آسیب میبینه
ا/ت: فعلا دیشبتو باهاشون دیشب حسابی حال کردی نکنه بازمدلت میخواد
کوک: نه نه نشد آروم باش ضعیفه سگ نشو
ا/ت: یدونه زدم زیر غذاش ک پخش زمین شد پام رو گذاشتم لبه میز و صندلیم رو به عقب هل دادم ک به سمت پایین( فککنم بدونید هموم کرمی ک همیشه روی صندلی میشینیم و خودمون ر به عقب هل میدیم)
نچ نچجئوووون دیدی چی شد غذات دود هوا شد یپوز خند زدم و پام رو ول کردم که دوباره صندلی صاف شد و شروع کردم غذا خوردن اونم با حرص نگام کرد داش میرفت ک صداش کردم
جئون با حالت عصبی برگشت سمتم
نباید بهممیگفتی ضعیفه ک یه تیغ کوچولو پرت کزدم سمتش رفت توی دستش شروع کرد به غذا خوردن ک بعد چند دقیقه دوباره سرو کله این یونابی پیدا شد
یونابی: تو چرا با اوپا من اینجوریحرف میزنی بهت یاد ندادن چجوری حرف بزنی
بدون اینکه سرم رو بالا بیارمبهشنگام کردم چرا خانوادم بهم یاد دادن هرزه نباشم و این نیز خود ادب است
یونابی:بزنیدش
پریدم روی میز یدونه زدم به صورت یه پسره و پریدم رویکول یکی دیگه و به سمت زمین رفتم ک اون پرت شد ی سمت دیگه دختره رو گرفتم سرش رو کوبیدم روی میز
اخ شرمنده دردت گرفت ببخشید
رفتم سمت در خروجی که جئون رو دیدم
به هرزت بگو طرف من نیاد
پارت دوم🖤👸🏻
۱۰.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.