₽=³

)خوبم ممنون
جیمین:دخترت خیلی بزرگ و همچنین زیبا شده(پوزخند)
)اره دیگه مثلا دخترمه
جیمین:چطوری کوچولو
لینساس:من کوچولو نیستم قد کوتاه
اینو که گفتم پوزخندی زدو به مامانم گفت
جیمین:خواهر میشه مارو تنها بزاری
)باشه لینساس دخترم من میرم پیش بابات(خنده)
لینساس:باشه
یدفعه دایی نزدیکم شد و گفت
جیمین:تو این ده سال خیلی فرق کردی
لینساس:اوهوم
داشتیم حرف میزدیم که ویلیام یکی از دوستای بچگیم اومد
ویلیام:بستم(منظورش بست فرند هست)
لینساس:وای اومدی لاوم و پریدم بغلش...از بغلش که درومدم دیدم جیمین داره با چشای قرمز نگام میکنه
جیمین:ایشون کی باشن
ویلیام:شما کی باشید
لینساس:اهم اهم خب ویلیام معرفی میکنم داییم دایی معرفی میکنم ویلیام دوست بچگیم
جیمین:از کی تاحالا دوستای بچگی یک دختر پسر میشن
#وانشات
#فیلم
#فیک
#ایمجین
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس