𝐓𝐚𝐞𝐤𝗼𝗼𝐤
𝐓𝐚𝐞𝐤𝗼𝗼𝐤
≈بانی کوچولوی من≈
ᵖᵃʳᵗ:𝟺
↑تهیونگ↓
به جای خالی اون دوتا نگاه کردم
که یهو سونجه(درست گفتم؟یادم نی)
اومد پیشم و گفت
سونجه:هوووش کجایی تو؟
تهیونگ:خفه شو
سونجه: وا چته داداش؟
تهیونگ:سونجه رو مخم نرو
سونجه:هی یادته میخواستی ریوجونگ رو اذیت کنی؟(خنده)
تهیونگ:خب که چی؟
سونجه:هی پسر مگه سرت به جایی خورده؟
تهیونگ که دیگه واقعا از دست حرکات اینپسر خسته شده بود
بدون جواب به سونجه رفت سمت سالن مدرسه
که یهوناظم از اونجا داد زد
ناظم(ک*ونیه):جئون جونگکوک آخرین بارت باشه بی ادبی میکنییی(عربده)
که جونگکوک هم با داد بلند یا همون عربده(عربده عربده زیر...چیزه بریم برای ادامه پارت) گفت
جونگکوک:برو بابا مثلا خر کی باشی باهات مثل آدم حرف بزنم(داد)
ناظم ک*ونیه:اخراجییییی(داد)
که یهو جونگکوک با صدای خیلی بم گفت
جونگکوک:از مدرسه ای که مال خودمه اخراجم میکنی؟!(با صدای بم)
ناظم (همون که میدونین) با حرص از اونجا رفت
جونگکوک:زیاد گ//وه میخوره
جیمین:وای جونگکوکککک کجا بودیییی
جونگکوک:داشتم با این"بوق" ناظم "بوق" بحث میکردم
جیمین:ولش جونگکوک میگم
جونگکوک:ها
جیمین:مامانت اومده ولی بابات نیست
جونگکوک:جیمین تو خری یا گاو؟
جیمین:نمیدونم
جونگکوک:بابام..من چند ساعت پیش بهت گفتم بابام دیگه نیست
جیمین:اوه یادم رفت متاسفام
"جیمین"
عی وای من ریدم...من ریدمم...
من چههههههههه گووووووو///هههههیییییی
خوردهههههههه بوددددممممممم
~فلش بک~
جیمین رفت سمت یکی از بچه های مدرسه و گفت
جیمین:جونگون تسلیت میگم بهت
جونگون:چی میگی؟
جیمین:واقعا متاسفام...تسلیت میگم
جونگون:بیشور چی میگی ولسه خوددتتتت
جیمین:پدصگگگگ میگم متاسفام...البته نباید به پدرت فحش بدم چون فحش دادن به کسی که فوت کرده کار خوبی نیست
جونگون:خفه شو ملعونننن
جیمین:خودت خفه شو کو//نیییی زادددهههه
"پایان فلش بک"
که یهو جیمین با دستاش صورتشو پوشوند و داد زد
جیمین:نهههههههههههههه(گریه الکی داد)
که یهو جونگکوک با تعجب نگاش کرد
جونگکوک:چته؟
جیمین:نهههععععهععععععهههههههه(گریه الکی و داد)
جونگکوک:اسکلی
و رفت سمت سالن مدرسه
که یهو مامانشو دید
میا:جونگکوک بیا اینجا(جدی)
جونگکوک با فیس پوکر رفت اونجا
میا:جونگکوک فکر نکن الان مدرسه مال تو میشه(جدی)
جونگکوک:اینطور فکر نکردم
میا:خوبه
جونگکوک:مثل تو دنبال پول نیستم...همینش خوبه(سرد)
میا:حرف دهنتو بفهم پسره ی پرو(عصبی)
خواست دستشو بلندکنع بزنه به صورت جونگکوک که یهو....
حاجی هرچی اسم بود خودم الکی از خودم در آوردم:/ 😑🤦🏾♀️
≈بانی کوچولوی من≈
ᵖᵃʳᵗ:𝟺
↑تهیونگ↓
به جای خالی اون دوتا نگاه کردم
که یهو سونجه(درست گفتم؟یادم نی)
اومد پیشم و گفت
سونجه:هوووش کجایی تو؟
تهیونگ:خفه شو
سونجه: وا چته داداش؟
تهیونگ:سونجه رو مخم نرو
سونجه:هی یادته میخواستی ریوجونگ رو اذیت کنی؟(خنده)
تهیونگ:خب که چی؟
سونجه:هی پسر مگه سرت به جایی خورده؟
تهیونگ که دیگه واقعا از دست حرکات اینپسر خسته شده بود
بدون جواب به سونجه رفت سمت سالن مدرسه
که یهوناظم از اونجا داد زد
ناظم(ک*ونیه):جئون جونگکوک آخرین بارت باشه بی ادبی میکنییی(عربده)
که جونگکوک هم با داد بلند یا همون عربده(عربده عربده زیر...چیزه بریم برای ادامه پارت) گفت
جونگکوک:برو بابا مثلا خر کی باشی باهات مثل آدم حرف بزنم(داد)
ناظم ک*ونیه:اخراجییییی(داد)
که یهو جونگکوک با صدای خیلی بم گفت
جونگکوک:از مدرسه ای که مال خودمه اخراجم میکنی؟!(با صدای بم)
ناظم (همون که میدونین) با حرص از اونجا رفت
جونگکوک:زیاد گ//وه میخوره
جیمین:وای جونگکوکککک کجا بودیییی
جونگکوک:داشتم با این"بوق" ناظم "بوق" بحث میکردم
جیمین:ولش جونگکوک میگم
جونگکوک:ها
جیمین:مامانت اومده ولی بابات نیست
جونگکوک:جیمین تو خری یا گاو؟
جیمین:نمیدونم
جونگکوک:بابام..من چند ساعت پیش بهت گفتم بابام دیگه نیست
جیمین:اوه یادم رفت متاسفام
"جیمین"
عی وای من ریدم...من ریدمم...
من چههههههههه گووووووو///هههههیییییی
خوردهههههههه بوددددممممممم
~فلش بک~
جیمین رفت سمت یکی از بچه های مدرسه و گفت
جیمین:جونگون تسلیت میگم بهت
جونگون:چی میگی؟
جیمین:واقعا متاسفام...تسلیت میگم
جونگون:بیشور چی میگی ولسه خوددتتتت
جیمین:پدصگگگگ میگم متاسفام...البته نباید به پدرت فحش بدم چون فحش دادن به کسی که فوت کرده کار خوبی نیست
جونگون:خفه شو ملعونننن
جیمین:خودت خفه شو کو//نیییی زادددهههه
"پایان فلش بک"
که یهو جیمین با دستاش صورتشو پوشوند و داد زد
جیمین:نهههههههههههههه(گریه الکی داد)
که یهو جونگکوک با تعجب نگاش کرد
جونگکوک:چته؟
جیمین:نهههععععهععععععهههههههه(گریه الکی و داد)
جونگکوک:اسکلی
و رفت سمت سالن مدرسه
که یهو مامانشو دید
میا:جونگکوک بیا اینجا(جدی)
جونگکوک با فیس پوکر رفت اونجا
میا:جونگکوک فکر نکن الان مدرسه مال تو میشه(جدی)
جونگکوک:اینطور فکر نکردم
میا:خوبه
جونگکوک:مثل تو دنبال پول نیستم...همینش خوبه(سرد)
میا:حرف دهنتو بفهم پسره ی پرو(عصبی)
خواست دستشو بلندکنع بزنه به صورت جونگکوک که یهو....
حاجی هرچی اسم بود خودم الکی از خودم در آوردم:/ 😑🤦🏾♀️
۲.۰k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.