برادر غیرتی من
پارت ۱ فصل ۲
بله اون رویای محافظت از زندگی بود
ویوی یون
یونا : یون دا داشی بیدار شو
یون :چه خبره
یونا : بابا یون بیدار شد
ته : چرا با اون تفنگ به خودت آسیب زدی
یون : چی تفنگ من کجام
دکتر : جناب یون اون چیزی که شما دیدین رویا بوده که ذهن شما مانع مرگتون بشه
یون : چی ؟
دکتر : ایشون نباید مشروبات الکلی بخورن
یون : وایسا الان چه خبره
یونا : چیز های که تو دیدی رویا بوده
یون : نه نه نه نه اونا واقعی بوده
ته : بیا بریم
بله بلخره باور کردم و باهاشون رفتم خونه
ته : برو بخواب فردا .......
یون : من نمیرم دانشگاه ( ناراحت )
ته : چته اونا همش یه رویا بوده
یون : رویایی بهتر از زندگیم
ادمین : یون هنوز رئیس مافیا هست و روباه یادتون باشه
یون : من روباهم برا این که گیج نشید گفتم
ات : عرصیه
یون : یه سوال من بچه ی خانواده ی کیم نیستم
ته : درسته تو بچه ی ما نیستی چند ساله داریم دنبال خانوادت میگردیم
یون : خانواده ی لی من لی یونم
ات : درسته اینا همش تو رویات بوده
یون : آره ( ناراحت )
رفتم خوابیدم
ولی ولی چرا من ادامه ی رویام رو دیدم
(رویا )
هوجو : خوبی
یون : چی چخبره
هوجو : یهو از حال رفتی
یون : میخوام یه چیزی به همتون بگم
همه : چی
یون : شاید براتون سخت باشه ولی شما همه رویای من هستین
^پایان رویا ^
صبح
یونا : یون یون باید بیای دانشگاه امروز یه فرد مهم میاد
یون : باشه
آماده شدم و با یونا رفتم بیرون
جیمین : وای یون به هوش اومد .... وایسا اون چیه دستت
یون : سیگار میخوای
یونا : تو از کی سیگار میکشی
یون : از امروز مشکلی هست
یون : چرا باید میومدم
یونا : قراره استاد امتحان بگیره
آیو : وای سلام عشقم باید یه چیزی .........
یون : تو و لیا حامله هستین و اسم بچه ی شما جیا و اسم بچه ی اونا سوهو هست
آیو : تو از کجا میدونی
یون : ذهنم برای اینکه باعث مرگم بشه یه رویا ساخته
لیا : اهوم شاید بعد از اون اتفاق ناراحت شدی
یون : شما هیچی از من نمیدونید
سوجون : چرا با ما اومدی
یون : نمیدونم هیچی نمیدونم از من هیچی نپرسید
یونا : تو گوش داری
یون : آره روباهم نگفتم سوال نپرسید ( داد )
یونا : اجازه نداری سرم دادا بزنی من از تو بهتر نیستم درست ولی شاید تونستم شکستت بدم
یون : ببین من لی یون هستم تو کیم یونا من روباهم تو یه آدم عادی
من مافیام تو بچه ی مافیا
یونا : منم مافیام رطبه ی ۷
یون : منم اولین مافیای بزرگ جهانم
از اونجا دور شدم
رفتم تو کلاس
دخترا : یون اوپا خوب شدی
یون : به شما چه ربطی داره هرزه ها
سوآ: مانگرانت بودیم این چه جور حرف زدن با ماعه
یون : برید گمشید
چرا من باید زندگی به اون خوبی رو ول کنم چراهمش رویا بود
خ
م
ا
ر
ی
ایران برد هورا ۲ بر ۱ به نفع ایران بریدیم
هورااااااااااااا حنجره نمودنده برام
بله اون رویای محافظت از زندگی بود
ویوی یون
یونا : یون دا داشی بیدار شو
یون :چه خبره
یونا : بابا یون بیدار شد
ته : چرا با اون تفنگ به خودت آسیب زدی
یون : چی تفنگ من کجام
دکتر : جناب یون اون چیزی که شما دیدین رویا بوده که ذهن شما مانع مرگتون بشه
یون : چی ؟
دکتر : ایشون نباید مشروبات الکلی بخورن
یون : وایسا الان چه خبره
یونا : چیز های که تو دیدی رویا بوده
یون : نه نه نه نه اونا واقعی بوده
ته : بیا بریم
بله بلخره باور کردم و باهاشون رفتم خونه
ته : برو بخواب فردا .......
یون : من نمیرم دانشگاه ( ناراحت )
ته : چته اونا همش یه رویا بوده
یون : رویایی بهتر از زندگیم
ادمین : یون هنوز رئیس مافیا هست و روباه یادتون باشه
یون : من روباهم برا این که گیج نشید گفتم
ات : عرصیه
یون : یه سوال من بچه ی خانواده ی کیم نیستم
ته : درسته تو بچه ی ما نیستی چند ساله داریم دنبال خانوادت میگردیم
یون : خانواده ی لی من لی یونم
ات : درسته اینا همش تو رویات بوده
یون : آره ( ناراحت )
رفتم خوابیدم
ولی ولی چرا من ادامه ی رویام رو دیدم
(رویا )
هوجو : خوبی
یون : چی چخبره
هوجو : یهو از حال رفتی
یون : میخوام یه چیزی به همتون بگم
همه : چی
یون : شاید براتون سخت باشه ولی شما همه رویای من هستین
^پایان رویا ^
صبح
یونا : یون یون باید بیای دانشگاه امروز یه فرد مهم میاد
یون : باشه
آماده شدم و با یونا رفتم بیرون
جیمین : وای یون به هوش اومد .... وایسا اون چیه دستت
یون : سیگار میخوای
یونا : تو از کی سیگار میکشی
یون : از امروز مشکلی هست
یون : چرا باید میومدم
یونا : قراره استاد امتحان بگیره
آیو : وای سلام عشقم باید یه چیزی .........
یون : تو و لیا حامله هستین و اسم بچه ی شما جیا و اسم بچه ی اونا سوهو هست
آیو : تو از کجا میدونی
یون : ذهنم برای اینکه باعث مرگم بشه یه رویا ساخته
لیا : اهوم شاید بعد از اون اتفاق ناراحت شدی
یون : شما هیچی از من نمیدونید
سوجون : چرا با ما اومدی
یون : نمیدونم هیچی نمیدونم از من هیچی نپرسید
یونا : تو گوش داری
یون : آره روباهم نگفتم سوال نپرسید ( داد )
یونا : اجازه نداری سرم دادا بزنی من از تو بهتر نیستم درست ولی شاید تونستم شکستت بدم
یون : ببین من لی یون هستم تو کیم یونا من روباهم تو یه آدم عادی
من مافیام تو بچه ی مافیا
یونا : منم مافیام رطبه ی ۷
یون : منم اولین مافیای بزرگ جهانم
از اونجا دور شدم
رفتم تو کلاس
دخترا : یون اوپا خوب شدی
یون : به شما چه ربطی داره هرزه ها
سوآ: مانگرانت بودیم این چه جور حرف زدن با ماعه
یون : برید گمشید
چرا من باید زندگی به اون خوبی رو ول کنم چراهمش رویا بود
خ
م
ا
ر
ی
ایران برد هورا ۲ بر ۱ به نفع ایران بریدیم
هورااااااااااااا حنجره نمودنده برام
۵.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.