فصل2 پارت12
Part12
f2
فلش به بک صبحونه
تهیونگ ویو: داشتیم صبحونه میخوردیم قرار بود ۱ ساعت دیگه بریم فرودگاه ولی من همش فکرم پیش جواب نانا بود نکنه... نکنه نه بگه ذهنم مشغولش بود که صدای
نانا : کی قراره حرکت کنیم
تهیونگ: ۱ ساعت دیگه
نانا: اها
تهیونگ: قرار بود
راوی: نانا نزاشت حرف تهیونگ کامل شه
نانا: راستش تصمیم گرفتن برام سخت بود حقیقتش
تهیونگ: من همینجوری پر استرسم پس بهم استرس زیادی وارد نکنید مثبت یا منفی
نانا: خب ....
تهیونگ: خب
تهیونگ ویو: نکنه جوابش منفیه
نانا: راستش من جوابم .... م....مثبته
تهیونگ ویو : چیشد من الان چی شنیدم
تهیونگ: م مثبت !!!!!!
نانا: بله😅
راوی: تهیونگ سریع رفت نانارو بغل کرد و بلندش و چر خوندش( براید استایل بغلش نکر هاااااا چجوری بگم 🤔بغلش کرد و بلندش کرد مثل بچه کوچی ها هست از رونشنون میگرن بلندشون میکنن اینطوری )
f2
فلش به بک صبحونه
تهیونگ ویو: داشتیم صبحونه میخوردیم قرار بود ۱ ساعت دیگه بریم فرودگاه ولی من همش فکرم پیش جواب نانا بود نکنه... نکنه نه بگه ذهنم مشغولش بود که صدای
نانا : کی قراره حرکت کنیم
تهیونگ: ۱ ساعت دیگه
نانا: اها
تهیونگ: قرار بود
راوی: نانا نزاشت حرف تهیونگ کامل شه
نانا: راستش تصمیم گرفتن برام سخت بود حقیقتش
تهیونگ: من همینجوری پر استرسم پس بهم استرس زیادی وارد نکنید مثبت یا منفی
نانا: خب ....
تهیونگ: خب
تهیونگ ویو: نکنه جوابش منفیه
نانا: راستش من جوابم .... م....مثبته
تهیونگ ویو : چیشد من الان چی شنیدم
تهیونگ: م مثبت !!!!!!
نانا: بله😅
راوی: تهیونگ سریع رفت نانارو بغل کرد و بلندش و چر خوندش( براید استایل بغلش نکر هاااااا چجوری بگم 🤔بغلش کرد و بلندش کرد مثل بچه کوچی ها هست از رونشنون میگرن بلندشون میکنن اینطوری )
۲.۶k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.