به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم
به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم
به سر، هوای تو را دارم از زمین سیرم
دلم شبیه درخت آن چنان پر از مهر است
که سایه از سر هیزمشکن نمیگیرم
که ام؟ مبارز سستی که در میانه جنگ،
به دست دشمنم افتاده است شمشیرم
به چارهسازی من اعتنا مکن، من نیز
یکی از آن همه بازیچههای تقدیرم
بهار، بی تو رسیده ست و من چو مشتی برف
اگرچه فصل شکوفایی است، میمیرم
به سر، هوای تو را دارم از زمین سیرم
دلم شبیه درخت آن چنان پر از مهر است
که سایه از سر هیزمشکن نمیگیرم
که ام؟ مبارز سستی که در میانه جنگ،
به دست دشمنم افتاده است شمشیرم
به چارهسازی من اعتنا مکن، من نیز
یکی از آن همه بازیچههای تقدیرم
بهار، بی تو رسیده ست و من چو مشتی برف
اگرچه فصل شکوفایی است، میمیرم
۸۰۶
۰۴ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.