بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت سوم :
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ - فساد در خشكی و دريا به خاطر كارهائی كه مردم انجام دادهاند آشكار شده، خدا میخواهد نتيجه بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شايد به سوی حق بازگردند.(سوره روم آیه 41)
اما، این نمودهای کوچک، اثبات مقصد نهایی و آخرت است نه نفی آن.
پوچگرایی : انکار توحید و معاد، همان پوچ گرایی میباشد؛ چرا که حیات را بیمعنا میکند و آخر زندگی را خاک شدن نشان می دهد! ارزشها را بیارزش میکند و ضد ارزشها را بیاعتبار و عادی می سازد؛چنان که با صراحت میگویند: همه اعتباری است و حق و باطل یا ارزش و ضد ارزشی وجود ندارد! و کلاً انسان را بیهدف و جهان را مسخره نشان میدهد!
در این نگاه، هیچ فرقی بین دانا و نادان - عادل و ظالم - پاک و فاسد - مهربان و خشن - خود نگر - اومانیست- و جامعهگرا و فداکار - زندگی حیوانی و زندگی انسانی وجود ندارد، چون در آخر همه به صورت مساوی میمیرند و خاک می شوند!
حکایت : با خودروی کرایهای، به شهرستانی میرفتم. راننده که مرد میانسالی بود، گفت: من مسلمان و اهل نماز و روزه هستم؛ اما مسافری از تهران به مقصد یزد سوار کردم. در همان ابتدای جاده، پرسیده:آیا تو خدا و بهشت و جهنم را قبول داری؟ وقتی گفتم بله، معترض شد که چرا قبول داری و تا یزد حرف زد که خدایی و بهشت و جهنمی وجود ندارد، بد و خوب هر کسی در همین دنیا به او می رسد و ...! اگر چه راننده نپذیرفته بود، ولی معلوم بود که ذهنش را مشغول کرده است.
به او گفتم: باید به او میگفتی: اولاً به فرض چنین باشد که تو میگویی! چه کسی به دنیا این فهم و شعور و این نظم و قانون را داده که بد و خوب هر کسی را تشخیص دهد و به خودش برگرداند؟! - و ثانیاً اگر خدا، معاد و بهشت و جهنمی نیست،تو چراخودت را موظف میدانی و خسته میکنی که اعتقادات مرا تغییر دهی، مگر دست آخر همه نمیمیریم و خاک نمیشویم، پس چه فرقی دارد که چه کسی، چه اعتقاداتی دارد و چگونه زندگی می کند؟!
بنده خدا نفسی کشید، بشاش شد و گفت: این شد، راست میگوییها!
اما، این ماجرا نشان داد که تعصب کفار در کفرشان بسیار شدید است و خود را مأمور و موظف میدانند که به باورهای دیگران حمله کنند و کفرشان را ترویج نمایند!(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت سوم :
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ - فساد در خشكی و دريا به خاطر كارهائی كه مردم انجام دادهاند آشكار شده، خدا میخواهد نتيجه بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شايد به سوی حق بازگردند.(سوره روم آیه 41)
اما، این نمودهای کوچک، اثبات مقصد نهایی و آخرت است نه نفی آن.
پوچگرایی : انکار توحید و معاد، همان پوچ گرایی میباشد؛ چرا که حیات را بیمعنا میکند و آخر زندگی را خاک شدن نشان می دهد! ارزشها را بیارزش میکند و ضد ارزشها را بیاعتبار و عادی می سازد؛چنان که با صراحت میگویند: همه اعتباری است و حق و باطل یا ارزش و ضد ارزشی وجود ندارد! و کلاً انسان را بیهدف و جهان را مسخره نشان میدهد!
در این نگاه، هیچ فرقی بین دانا و نادان - عادل و ظالم - پاک و فاسد - مهربان و خشن - خود نگر - اومانیست- و جامعهگرا و فداکار - زندگی حیوانی و زندگی انسانی وجود ندارد، چون در آخر همه به صورت مساوی میمیرند و خاک می شوند!
حکایت : با خودروی کرایهای، به شهرستانی میرفتم. راننده که مرد میانسالی بود، گفت: من مسلمان و اهل نماز و روزه هستم؛ اما مسافری از تهران به مقصد یزد سوار کردم. در همان ابتدای جاده، پرسیده:آیا تو خدا و بهشت و جهنم را قبول داری؟ وقتی گفتم بله، معترض شد که چرا قبول داری و تا یزد حرف زد که خدایی و بهشت و جهنمی وجود ندارد، بد و خوب هر کسی در همین دنیا به او می رسد و ...! اگر چه راننده نپذیرفته بود، ولی معلوم بود که ذهنش را مشغول کرده است.
به او گفتم: باید به او میگفتی: اولاً به فرض چنین باشد که تو میگویی! چه کسی به دنیا این فهم و شعور و این نظم و قانون را داده که بد و خوب هر کسی را تشخیص دهد و به خودش برگرداند؟! - و ثانیاً اگر خدا، معاد و بهشت و جهنمی نیست،تو چراخودت را موظف میدانی و خسته میکنی که اعتقادات مرا تغییر دهی، مگر دست آخر همه نمیمیریم و خاک نمیشویم، پس چه فرقی دارد که چه کسی، چه اعتقاداتی دارد و چگونه زندگی می کند؟!
بنده خدا نفسی کشید، بشاش شد و گفت: این شد، راست میگوییها!
اما، این ماجرا نشان داد که تعصب کفار در کفرشان بسیار شدید است و خود را مأمور و موظف میدانند که به باورهای دیگران حمله کنند و کفرشان را ترویج نمایند!(ادامه دارد...)
۲۱۱
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.