عشق پنهان تو و باکوگو
های بنده ی چند وقت ب دلایل شخصی نبودند و امروز امدن پارت بدن 🌚
----------------------------------------------------------------------------
دست باکوگو بود و گفت : نفله نترس هواتو دارم
من گفتم : اصلا تو چیکارم...صداش با بوسه ی باکوگو قطع شد وقتی امدیم پایین من رفتم پشمک بگیرم و امدم مینا با خنده ی شیطانی گفت خب خب چی شد با باکوگو من گفتم هیچی
مینا گفت امروز همه بیاین خونه من جرعت حقیقت
همه قبول کردن ب جز باکوگو و منم ک نمیدونستم این تله هستش پس رفتم جرعت حقیقت رو من و مینا افتاد
من در ذهنم ( خدا بهم رحم کنه)
مینا گفت جرعت یا حقیقت من گفتم جرعت مینا گفت برو باکوگو رو ببوس باکوگو هم نفله شینه باکا اروسای تمه میکرد من ب زور بوسیدمشو تموم شد بد برگشتیم از خونه مینا ب خابگاه بعد من بلند شدم واسه اب خوردن
دیدم باکوگو نشسته روی مبل و کلش پایینه ( اسلاید دو)
نمیخواستم ازش بپرسم ها ولی خب اخر گفتم من گفتم ک چرا اینجا نشستی باکوگو گفت خوابم بدون تو نبرد من با ابروهای بالا رفته ب باکوگو نگاه میکنم بعد باکوگو نزدیک میشه و من هی عقب تر میرم ک خوردم ب دیوار باکوگو ک نزدیک شد یکی طدم وسط پاهاش همون جای حساسش ک با دستاش اونجارو گرفت منم ک امدم بلندش کنم منو تو بغل خودش کشوند و بوس کردم
اهای فک نکنی این وانشات اینجا تموم میشه هنوز ادامه داره
----------------------------------------------------------------------------
دست باکوگو بود و گفت : نفله نترس هواتو دارم
من گفتم : اصلا تو چیکارم...صداش با بوسه ی باکوگو قطع شد وقتی امدیم پایین من رفتم پشمک بگیرم و امدم مینا با خنده ی شیطانی گفت خب خب چی شد با باکوگو من گفتم هیچی
مینا گفت امروز همه بیاین خونه من جرعت حقیقت
همه قبول کردن ب جز باکوگو و منم ک نمیدونستم این تله هستش پس رفتم جرعت حقیقت رو من و مینا افتاد
من در ذهنم ( خدا بهم رحم کنه)
مینا گفت جرعت یا حقیقت من گفتم جرعت مینا گفت برو باکوگو رو ببوس باکوگو هم نفله شینه باکا اروسای تمه میکرد من ب زور بوسیدمشو تموم شد بد برگشتیم از خونه مینا ب خابگاه بعد من بلند شدم واسه اب خوردن
دیدم باکوگو نشسته روی مبل و کلش پایینه ( اسلاید دو)
نمیخواستم ازش بپرسم ها ولی خب اخر گفتم من گفتم ک چرا اینجا نشستی باکوگو گفت خوابم بدون تو نبرد من با ابروهای بالا رفته ب باکوگو نگاه میکنم بعد باکوگو نزدیک میشه و من هی عقب تر میرم ک خوردم ب دیوار باکوگو ک نزدیک شد یکی طدم وسط پاهاش همون جای حساسش ک با دستاش اونجارو گرفت منم ک امدم بلندش کنم منو تو بغل خودش کشوند و بوس کردم
اهای فک نکنی این وانشات اینجا تموم میشه هنوز ادامه داره
۲.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۳