سناریو
#سناریو
اسکیز
وقتی به عنوان خواهر 13 سالشون مث سگ از دلقکا میترسی و مهمونی عمت پر از دلقکه
چان: نترس عزیزم من مواظبتم
اینو: ایناکع ترس ندارن فقط یه مشت ادم معمولی مث من و تو هستن که لباس عجیب و غریب پوشیدن
چانگبین: وایسا (میره به عمتون میگع همه دلقکارو میندازه بیرون)
هیونجین: اصا مهمونی و ولش کن بیا بریم بیرون
هان: فقط دستمو بگیر جاییم نرو نترس پیشتم
فلیکس: تا وقتی که داداشت هس هیشکی نمیتونه نزدیکت شه
سونگمین: پاپی کوشولوم تگران نباش، نفس عمیق بکش فک کن داری خواب میبینی
جونگین: وایی منم از دلقکا میترسم اصا بریم سینما؟
ا/ت: اومم اره
جونگین: بریم باب اسفنجی ببینم
ا/ت: اخجون بریممم
اسکیز
وقتی به عنوان خواهر 13 سالشون مث سگ از دلقکا میترسی و مهمونی عمت پر از دلقکه
چان: نترس عزیزم من مواظبتم
اینو: ایناکع ترس ندارن فقط یه مشت ادم معمولی مث من و تو هستن که لباس عجیب و غریب پوشیدن
چانگبین: وایسا (میره به عمتون میگع همه دلقکارو میندازه بیرون)
هیونجین: اصا مهمونی و ولش کن بیا بریم بیرون
هان: فقط دستمو بگیر جاییم نرو نترس پیشتم
فلیکس: تا وقتی که داداشت هس هیشکی نمیتونه نزدیکت شه
سونگمین: پاپی کوشولوم تگران نباش، نفس عمیق بکش فک کن داری خواب میبینی
جونگین: وایی منم از دلقکا میترسم اصا بریم سینما؟
ا/ت: اومم اره
جونگین: بریم باب اسفنجی ببینم
ا/ت: اخجون بریممم
۶.۹k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.