پارت ۳ عشق من
لباشو مک میزد و گاز میگرفت و لباشو برداشت و گفت تو الان دوست دختر منی فهمیدی رزی : جان جیمین : گفتم الان تو دوست دختر منی و دوباره لباشو مک زد و (لباس رزی پیراهن هستش) (عکسش رو میزارم) جیمین دستش رو برد دور کمر رزی و پیراهنش رو برد بالا طوری که جیمین دستش به کمر لخت رزی میخورد رزی هم داغ شده بود و گفت رزی : بسه بچه ها شک میکنن جیمین : آره راست میگی راستی فهمیدی رزی : چیرو باید بفهمم جیمین : همین که دوست دختر منی رزی : آره فهمیدم عشقم جیمین : من شدم عشقت رزی : آره بعد گونه اش رو بوسید و لباسش رو درست کرد و رفت توی اتاق خودشون # جیمین لباسم رو درست کردم یک آب به صورتم زدم و رفتم توی اتاق خودمون دیدم کسی نیست فکر جیمین نکنه رفتن ظبط سریع دویدم توی اتاق ظبط دیدم نشستن جین : کجا بودی پسر نباید بیای ظبط کنیم دیر شد جیمین : ببخشید بعد رفتم سر جام نشستم و آهنگ رو ظبط کردیم به نظرم عالی ظبط کردیم رئیس : خسته نباشید پسرا جیمین : ببخشید میشه یک سوال بپرسم رئیس : بله بپرس جیمین : میشه این گروه که چهار نفره هستن دختر یکم راجب شون بگید
۳۲.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.