Simple life in seoul
Simple life in seoul💕
Part 1🌈🌱
ههسو ویو:
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم.. هوففف ی روز دیگ..
رفتمو لباسای مدرسه مو پوشیدم(عکسشو میزارم)
ههسو: مامااااان.. من رفتم
یونگ سو: دخترم صبحونه نمیخوری؟؟
ههسو: نه مامانی.. خدافظ
یونگ سو: بسلامت
از خونه زدم بیرون.. از خونمون تا مدرسه حدودا یه ربع بود..
وقتی رسیدم همه دخترا پچ پچ میکردنو آرایششونو غلیظ تر و بهتر میکردن... واا چشونه؟
یهو میهی و کانگ هو کشوندنم یه طرف
ههسو: یااا، چتونههه
میهی: والا میخاستیم هم سلام کنیم هم از قیافت فهمیدم کنجکاوی،میخاستم بگم چرا دخترا اینجوری میکنن://
کانگهو: راس میگه
ههسو: هوفف.. بگیددد
میهی: خوببب.. یه پسره هس اسمش گونگ ته سونگه.. میشناسی؟
ههسو: هااااا؟ ی.. ینی پسر مدیر شرکتی ک توش کار میکنم؟
کانگهو: اوهومم..حالا اومده تو مدرسمون و تو کلاس ماس.. گلیلیلی
ههسو: اون پسرههه نکبتتت.. در حد مرررگ ازش بدم میادددد
کانگهو: واع:/
ههسو: همیشه اذیتم میکنههه.. کرم داره خیلی،هممممش کرم میریزههه..عین چی سرد رفتار میکنه ولی خندش صدای شیشه پاککن میده:/
میهی: انگار اینجا یه نفر خیلی خوب تهسونگ رو میشناسه
ههسو: من هم خوشگلم.. هم مهربونم.. هم با ادبم.. معلومه همرو میشناسم
میهی: والا پیش ما ادب نداری.. مهربونیت میخابه بجاش کرم هات بیدار میشه.. خوشگلیتم چون مام خوشگلیم خیلی ب چشم نمیاد:/
ههسو: ایش.. گوجئووو(به کره ای میشه:گمشو)
میهی: بریم سر جاهامون دبیر داره میادد
هممون سر جاهامون نشستیم.. ایش ته سونگ بی تر ادب قراره بیاد پیش ما؟ فکر کردن بهشم حالمو بهم میزنه.. وایسا.. چرا اینجا نیس؟ یهو دبیر اومد و ته سونگ هم جفتش بود
تا منو دید یه خنده شیطانی کرد، گوجئووو آقای کرمووو
دبیر: خوب بچه ها ما یه دانش آموز انتقالی داریم..میشه خودتونو معرفی کنید؟
ته سونگ ویو:
تا ههسو رو دیدم یه خنده شیطانی کردم، خیلی از هم بدمون میاد و همش روش کرم میریزم.. تا دبیر خاس خودمو معرفی کنم صدامو صاف کردم
تهسونگ: اهم.. عا سلام.. من گونگ ته سونگم، دیروز انتقالی گرفتمو اومدم اینجا..تو مدرسه قبلیم همه منو با فامیلیم صدا میکردن ک خیلی معذبم میکرد، لطفا شما همون ته سونگ یا ته صدام کنید... در نهایت خیلی خوشحالم ک تو این کلاسم و امیدوارم دوستای خوبی بشیم....
Part 1🌈🌱
ههسو ویو:
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم.. هوففف ی روز دیگ..
رفتمو لباسای مدرسه مو پوشیدم(عکسشو میزارم)
ههسو: مامااااان.. من رفتم
یونگ سو: دخترم صبحونه نمیخوری؟؟
ههسو: نه مامانی.. خدافظ
یونگ سو: بسلامت
از خونه زدم بیرون.. از خونمون تا مدرسه حدودا یه ربع بود..
وقتی رسیدم همه دخترا پچ پچ میکردنو آرایششونو غلیظ تر و بهتر میکردن... واا چشونه؟
یهو میهی و کانگ هو کشوندنم یه طرف
ههسو: یااا، چتونههه
میهی: والا میخاستیم هم سلام کنیم هم از قیافت فهمیدم کنجکاوی،میخاستم بگم چرا دخترا اینجوری میکنن://
کانگهو: راس میگه
ههسو: هوفف.. بگیددد
میهی: خوببب.. یه پسره هس اسمش گونگ ته سونگه.. میشناسی؟
ههسو: هااااا؟ ی.. ینی پسر مدیر شرکتی ک توش کار میکنم؟
کانگهو: اوهومم..حالا اومده تو مدرسمون و تو کلاس ماس.. گلیلیلی
ههسو: اون پسرههه نکبتتت.. در حد مرررگ ازش بدم میادددد
کانگهو: واع:/
ههسو: همیشه اذیتم میکنههه.. کرم داره خیلی،هممممش کرم میریزههه..عین چی سرد رفتار میکنه ولی خندش صدای شیشه پاککن میده:/
میهی: انگار اینجا یه نفر خیلی خوب تهسونگ رو میشناسه
ههسو: من هم خوشگلم.. هم مهربونم.. هم با ادبم.. معلومه همرو میشناسم
میهی: والا پیش ما ادب نداری.. مهربونیت میخابه بجاش کرم هات بیدار میشه.. خوشگلیتم چون مام خوشگلیم خیلی ب چشم نمیاد:/
ههسو: ایش.. گوجئووو(به کره ای میشه:گمشو)
میهی: بریم سر جاهامون دبیر داره میادد
هممون سر جاهامون نشستیم.. ایش ته سونگ بی تر ادب قراره بیاد پیش ما؟ فکر کردن بهشم حالمو بهم میزنه.. وایسا.. چرا اینجا نیس؟ یهو دبیر اومد و ته سونگ هم جفتش بود
تا منو دید یه خنده شیطانی کرد، گوجئووو آقای کرمووو
دبیر: خوب بچه ها ما یه دانش آموز انتقالی داریم..میشه خودتونو معرفی کنید؟
ته سونگ ویو:
تا ههسو رو دیدم یه خنده شیطانی کردم، خیلی از هم بدمون میاد و همش روش کرم میریزم.. تا دبیر خاس خودمو معرفی کنم صدامو صاف کردم
تهسونگ: اهم.. عا سلام.. من گونگ ته سونگم، دیروز انتقالی گرفتمو اومدم اینجا..تو مدرسه قبلیم همه منو با فامیلیم صدا میکردن ک خیلی معذبم میکرد، لطفا شما همون ته سونگ یا ته صدام کنید... در نهایت خیلی خوشحالم ک تو این کلاسم و امیدوارم دوستای خوبی بشیم....
۱۲.۴k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.