پارت99
#پارت99
شیطونکِ بابا🥺💜
+غنچه!
_ بعله؟
+ چرا برگشتی؟
_ نمیدونم
دلم برات سوخت لابد
+ یه سوال!! از من متنفری؟
سکوتمو که دید ادامه داد:
+ فک کنم خُل شدم
میرسونمت دیر وقته
از ترس اینکه مبادا دوباره فکر احمقانه ای به سرش بزنه و بهم حمله کنه گفتم:
_ خودم با اسنپ میرم
از روی تخت بلند شد و به سمتم اومد
+ گفتم که میرسونمت
باهم به سمت ماشین رفتیم و بعد اینکه نشستیم افراز به سرعت حرکت کرد
پشت ترافیک بودیم که افراز عصبی شیشه رو داد پایین و دستشو گذاشت روی بوق
سرشو از لای پنجره بیرون داد و داد زد:
+ حرکت کن دیگه یابو
با نگرانی نگاش کردم که پسر قدبلندی از ماشین جلویی پیاده شد و دستشو تو هوا تکون داد
_ چی گفتی؟ مث اینکه تنت میخاره؟
+ آره میتونی بخارونیش؟
خواست از ماشین پیاده شه که بازوشو گرفتم و با التماس گفتم:
_ تورخدا دعوا نکن
شیطونکِ بابا🥺💜
+غنچه!
_ بعله؟
+ چرا برگشتی؟
_ نمیدونم
دلم برات سوخت لابد
+ یه سوال!! از من متنفری؟
سکوتمو که دید ادامه داد:
+ فک کنم خُل شدم
میرسونمت دیر وقته
از ترس اینکه مبادا دوباره فکر احمقانه ای به سرش بزنه و بهم حمله کنه گفتم:
_ خودم با اسنپ میرم
از روی تخت بلند شد و به سمتم اومد
+ گفتم که میرسونمت
باهم به سمت ماشین رفتیم و بعد اینکه نشستیم افراز به سرعت حرکت کرد
پشت ترافیک بودیم که افراز عصبی شیشه رو داد پایین و دستشو گذاشت روی بوق
سرشو از لای پنجره بیرون داد و داد زد:
+ حرکت کن دیگه یابو
با نگرانی نگاش کردم که پسر قدبلندی از ماشین جلویی پیاده شد و دستشو تو هوا تکون داد
_ چی گفتی؟ مث اینکه تنت میخاره؟
+ آره میتونی بخارونیش؟
خواست از ماشین پیاده شه که بازوشو گرفتم و با التماس گفتم:
_ تورخدا دعوا نکن
۴.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.