پارت4
پارت4
بعدش زنگ خورد و رفتیم داخل کلاس تا وارد شدیم دیدم پسره با یه خشونتی داره نکاهم میکنه انکار میخواد از وسط جرم بده ولی بدون اینکه هیچ کاری کنم با جیهیو رفتیم نشستیم رو نیمکتمون و بعد یک ربع استاد کچلمون اومد ( دروغ نمیگم واقعا استاده کچل بود) بعد حضور غیاب کردن رفت سراغ درس بالاخره همش یکی نگاخم میکرد ولی هیچ اهمیتی نمیدادم و فقط به درس گوش میدادم تا اینکه بعد یک ساعتو نیم زنگ خورد و استاد رفت بعد رفتن استاد
جیهیو: اریکا
من: جونم عزیزم
جیهیو: ببین من چند وقته میخوام بهت یچیزی بگم اما هی یادم میره
من: خب بگو (در حین جمع کردن کتابام بودم)
جیهیو: خب..... خب
من: وای بگو دیگه جیهیو
جیهیو: خب چند وقته یه پسره از همون دار و دسته ی پسری که تو سالن غذا خوری زد زیر غذات، همش میاد و اذیتم میکنه همین دیروز وقتی تو سرویس بهداشتی بودم پسره اومد و میخاست منو بوسم کنه اما به موقع یکی از دخترای کلاسمون اومد و مجبور شد بره شاید امروز هم دوباره بیاد
من: جیهیو این همه اتفاق افتاده بعد تو به من نکفتی واقعا برات متاسفم
جیهیو: من واقعا معذرت میخوام اخه همش یادم میرفت اخه تا دیروز کاری نکرده بود فقط کرم میریخت اما دیروز دیگه از حدش گذشت حالا چیکار کنیم
من: حالا عیب نداره مشکلی نیست خودم یه بلایی سرش میارم که دیگه نتونه از این غلطا بکنه
جیهیو: خب نقشت چیه
من: تو حالا بیا تا بهت بگم
بعدش زنگ خورد و رفتیم داخل کلاس تا وارد شدیم دیدم پسره با یه خشونتی داره نکاهم میکنه انکار میخواد از وسط جرم بده ولی بدون اینکه هیچ کاری کنم با جیهیو رفتیم نشستیم رو نیمکتمون و بعد یک ربع استاد کچلمون اومد ( دروغ نمیگم واقعا استاده کچل بود) بعد حضور غیاب کردن رفت سراغ درس بالاخره همش یکی نگاخم میکرد ولی هیچ اهمیتی نمیدادم و فقط به درس گوش میدادم تا اینکه بعد یک ساعتو نیم زنگ خورد و استاد رفت بعد رفتن استاد
جیهیو: اریکا
من: جونم عزیزم
جیهیو: ببین من چند وقته میخوام بهت یچیزی بگم اما هی یادم میره
من: خب بگو (در حین جمع کردن کتابام بودم)
جیهیو: خب..... خب
من: وای بگو دیگه جیهیو
جیهیو: خب چند وقته یه پسره از همون دار و دسته ی پسری که تو سالن غذا خوری زد زیر غذات، همش میاد و اذیتم میکنه همین دیروز وقتی تو سرویس بهداشتی بودم پسره اومد و میخاست منو بوسم کنه اما به موقع یکی از دخترای کلاسمون اومد و مجبور شد بره شاید امروز هم دوباره بیاد
من: جیهیو این همه اتفاق افتاده بعد تو به من نکفتی واقعا برات متاسفم
جیهیو: من واقعا معذرت میخوام اخه همش یادم میرفت اخه تا دیروز کاری نکرده بود فقط کرم میریخت اما دیروز دیگه از حدش گذشت حالا چیکار کنیم
من: حالا عیب نداره مشکلی نیست خودم یه بلایی سرش میارم که دیگه نتونه از این غلطا بکنه
جیهیو: خب نقشت چیه
من: تو حالا بیا تا بهت بگم
۱۲.۰k
۰۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.