وقتی با قمار میبردت
*ا/ت*
با دلدرد بیدار شدم
آیییی چرا انقد دلدرد ؟
کوک...
کوک....
مگه بیهوش شده
ای بابا کوک آیییی
کوک:چته؟
ا/ت:دلم درد میکنه
*کوک روتخت نشست*
ا/ت:کوک دارم میمیرم
کوک :بیا ماساژش بدم
ا/ت:توروخدا مسکن بیار
*بغض*
کوک:اعععع ا/ت چرا بغض کردی
عیبی نداره الان میگم دمنوش و مسکن برات بیارن
اوی خدمتکارا یه دمنوش و یه مسکن و اب بیارید
+چشم
ا/ت:کوک دارم میمیرم
ٍکوک:بیا ماساژش بدم
*دودقیقه بعد*
کوک:ا/ت بهتری؟
+اوردم
کوک:بیا بده ا/ت
ا/ت:اره حالم بهتر اما درد ش
نمیزاره از جام تکون بخورم
کوک:خیلی بچه ای
*جونگ کوک*
اون موقع که بغض کرد
دلم خون شد
کوک:بیا این مسکن رو بخور
ا/ت:آببببببب
کوک:بیا
دو دقیقه صب کن تا دمنوش و
بدم
ا/ت: دلمممم کوک دارم میمیرم
کوک:چیشدی؟!؟!
ا/ت از حال رفت و چشاش و
بست
کوک:ا/ت حالت خوبه
خرگوشم بیدار شو
*کوک*
وای حال ا/ت خوب نیس
چیکا کنم اگه اون درد بکشه من
میمیرم نکنه چیزیش شده
یه قطره اشک از چشای کوک چکید روی
گونه ا/ت
ا/ت:آی کوک چرا اشکت در اومد
داشتم شوخی میکردم
کوک:خفه شو میدونستی
داشتم میمردم
ا/ت:دمنوشم و بده بی جنبه
کوک:بیا بگیر
دگ ازین شوخیا نکناااا
ا/ت:باشه عشقم بیبخسید
*بورا*
معلومه که رابطشون خیلی پایداره
اه دارم از حسودی میمیرم
چطوری ا/ت که گدا بود الان
دوس دختر کوک و من که
پولدارم خدمتکار اما در برابر من ا/ت عددی نیس
کوک:هعی بورا فال گوش واستا
دی بورا نه
ن...
با دلدرد بیدار شدم
آیییی چرا انقد دلدرد ؟
کوک...
کوک....
مگه بیهوش شده
ای بابا کوک آیییی
کوک:چته؟
ا/ت:دلم درد میکنه
*کوک روتخت نشست*
ا/ت:کوک دارم میمیرم
کوک :بیا ماساژش بدم
ا/ت:توروخدا مسکن بیار
*بغض*
کوک:اعععع ا/ت چرا بغض کردی
عیبی نداره الان میگم دمنوش و مسکن برات بیارن
اوی خدمتکارا یه دمنوش و یه مسکن و اب بیارید
+چشم
ا/ت:کوک دارم میمیرم
ٍکوک:بیا ماساژش بدم
*دودقیقه بعد*
کوک:ا/ت بهتری؟
+اوردم
کوک:بیا بده ا/ت
ا/ت:اره حالم بهتر اما درد ش
نمیزاره از جام تکون بخورم
کوک:خیلی بچه ای
*جونگ کوک*
اون موقع که بغض کرد
دلم خون شد
کوک:بیا این مسکن رو بخور
ا/ت:آببببببب
کوک:بیا
دو دقیقه صب کن تا دمنوش و
بدم
ا/ت: دلمممم کوک دارم میمیرم
کوک:چیشدی؟!؟!
ا/ت از حال رفت و چشاش و
بست
کوک:ا/ت حالت خوبه
خرگوشم بیدار شو
*کوک*
وای حال ا/ت خوب نیس
چیکا کنم اگه اون درد بکشه من
میمیرم نکنه چیزیش شده
یه قطره اشک از چشای کوک چکید روی
گونه ا/ت
ا/ت:آی کوک چرا اشکت در اومد
داشتم شوخی میکردم
کوک:خفه شو میدونستی
داشتم میمردم
ا/ت:دمنوشم و بده بی جنبه
کوک:بیا بگیر
دگ ازین شوخیا نکناااا
ا/ت:باشه عشقم بیبخسید
*بورا*
معلومه که رابطشون خیلی پایداره
اه دارم از حسودی میمیرم
چطوری ا/ت که گدا بود الان
دوس دختر کوک و من که
پولدارم خدمتکار اما در برابر من ا/ت عددی نیس
کوک:هعی بورا فال گوش واستا
دی بورا نه
ن...
۱۵.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.