عشق بازی پارت ۲۴
داشت لباس هایش رو در میاورد...
که جیمین وارد اتاق شد. تا این لحضه رو دید، سریع رفت و ژرفین رو از روی رزی کشید و انداختش زمین.
جیمین: هی داری چه غلطی میکنی؟
ژرفین: به تو چه دوست دارم میکنم شما؟
جیمین: 😡😡😡
جیمین عصبی شد رفت یک بار دیکه ژرفین رو روی زمین انداخت
رزی خیلی ترسیده بود اونقدری که نمیدونست باید چیکار کنه. وقتی جیمین رو دید که برای نجاتش امده خوشحال بود اما از اینکه در خطره ناراحت بود.
درگیری جیمین با ژرفین شروع شد و هم میزد و هم میخورد
جیمین: رزی برو بیرون
رزی: با با باشه
رزی رفت بیرون که...
(ببخشید کمه باید برم سر کلاس)
که جیمین وارد اتاق شد. تا این لحضه رو دید، سریع رفت و ژرفین رو از روی رزی کشید و انداختش زمین.
جیمین: هی داری چه غلطی میکنی؟
ژرفین: به تو چه دوست دارم میکنم شما؟
جیمین: 😡😡😡
جیمین عصبی شد رفت یک بار دیکه ژرفین رو روی زمین انداخت
رزی خیلی ترسیده بود اونقدری که نمیدونست باید چیکار کنه. وقتی جیمین رو دید که برای نجاتش امده خوشحال بود اما از اینکه در خطره ناراحت بود.
درگیری جیمین با ژرفین شروع شد و هم میزد و هم میخورد
جیمین: رزی برو بیرون
رزی: با با باشه
رزی رفت بیرون که...
(ببخشید کمه باید برم سر کلاس)
۱۵.۶k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.