پارت چهارم
پارت چهارم
ماه سرخ💀🩸
(ادامه)
ویو لیا)
که یهو گفت
رینا: م من رو کو کو کوک گرفته(لکنت)
لیا: چی😡😳
رینا: نجاتم بده
لیا: باش برام لکیشن بفرست
رینا: با باش (لکنت)
که یهو رینا داد زد و پوشت سر هم می ن ن منم لباسم رو پوشیدم(اسلاید بعد) بعد روی لباسم یه شنل ان داختم که کوک منو نشناسه (اسلاید بعد) بعدم اور گرفتم و رفتم به سمت لکیشن.
رسیدم بای گاراژ مواجه شدم در گاراژ رو با پا باز کردم و رفتم تو دیدم رینا به سندلی بسته شده
لیا: خوبی
رینا:(با حالت سر) اره
همین تور که اومدم برم سمتش کوک اومد جلوم سری کلاه شنلم رو دادم پایین
کوک: فکردی نفهمیدم که رینا بهت زنگ زده لیا(اروم)
لیا: ه، چرا دزدیدیش
کوک: چون می خواستم تو رو گیر بیا رم
لیا: من😳
کوک: اره تو مشکل داری
لیا: اره🤨
کوک: که این تور
یهو کوک منو کوبوند به دیوار و منو بین خودش و دیوار زندانی کرد و من تلاش کردم از دستش در برم که دست شو گذاشت رو دیوار. یهو ی چیزی از تو بدنم اومد بالا من درد شدیدی داخل مغزم داشتم به خاتر همین افتادم رو زمین و زجه زدم
(ویو کوک) دیدم لیا افتاد رو زمین و دوتا از دندو نای نیشش افتادن و بعد بایه هالت ترس ناکی بلند شود دیدم موهاش اف تاده تو سورتش خیلی خشگل شده بود ولی یهو بهم همله کرد می خواست خو.نم رو بو.خره ولی............
اینم از پارت ۴
اگر دوست داشتین لایک کنید😘
بای👋❤
ماه سرخ💀🩸
(ادامه)
ویو لیا)
که یهو گفت
رینا: م من رو کو کو کوک گرفته(لکنت)
لیا: چی😡😳
رینا: نجاتم بده
لیا: باش برام لکیشن بفرست
رینا: با باش (لکنت)
که یهو رینا داد زد و پوشت سر هم می ن ن منم لباسم رو پوشیدم(اسلاید بعد) بعد روی لباسم یه شنل ان داختم که کوک منو نشناسه (اسلاید بعد) بعدم اور گرفتم و رفتم به سمت لکیشن.
رسیدم بای گاراژ مواجه شدم در گاراژ رو با پا باز کردم و رفتم تو دیدم رینا به سندلی بسته شده
لیا: خوبی
رینا:(با حالت سر) اره
همین تور که اومدم برم سمتش کوک اومد جلوم سری کلاه شنلم رو دادم پایین
کوک: فکردی نفهمیدم که رینا بهت زنگ زده لیا(اروم)
لیا: ه، چرا دزدیدیش
کوک: چون می خواستم تو رو گیر بیا رم
لیا: من😳
کوک: اره تو مشکل داری
لیا: اره🤨
کوک: که این تور
یهو کوک منو کوبوند به دیوار و منو بین خودش و دیوار زندانی کرد و من تلاش کردم از دستش در برم که دست شو گذاشت رو دیوار. یهو ی چیزی از تو بدنم اومد بالا من درد شدیدی داخل مغزم داشتم به خاتر همین افتادم رو زمین و زجه زدم
(ویو کوک) دیدم لیا افتاد رو زمین و دوتا از دندو نای نیشش افتادن و بعد بایه هالت ترس ناکی بلند شود دیدم موهاش اف تاده تو سورتش خیلی خشگل شده بود ولی یهو بهم همله کرد می خواست خو.نم رو بو.خره ولی............
اینم از پارت ۴
اگر دوست داشتین لایک کنید😘
بای👋❤
۳.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۳