فیک کوکpt9
"سلام ا.ت جونییی
+اووم...کوک؟
*هوم؟
+کوووک؟
*چیه؟
+کوک! دلم!
*آهااا مسکن میخوای! یونا مسکن داریم؟
+خاک تو سرت کنن من میخواستم یونا بفهمه از اول بلد بودم داد بزنم
" نمیگفتشم میدونستم والا،این همه آه وناله ای که تو دیشب راه انداختی همسایه هاهم فهمیدن!
+*چییییییی؟ منظورت چیهههههه
* جر خوردن از خنده*
+یااا کوکککککک این اصلا خنده دار نیستتتتت!
" حرص نخور برا بچت بده!بیا مسکن بدم بِت!
+ خفه شین ببینم منحرفای بیشور! توهم انقد نخند کوک بشین صبحانتو کوفت کن!
" (آوردن مسکن) ا.ت شی ناراحت نشو! شوخی میکردیم:>
+بیاین درمورد این موضوع دیگه حرف نزنیم! کوکی تو امروز چیکارا داری؟
*من که امروز میرم شرکت تا قردادمونو با بابات لغو کنم ، شما دوتا چیکار میکنین؟
+پس ما میمونیم خونه
"اره ولی بیکار نمیشینیم. این طویله رو باید تمیز کنیم بخدا من فک میکردم فقط اتاق ا.ت شبیه منطقه جنگ زده است نگو بجای اتاق تو کلا خونت جنگ جهانیه! آخه برا چی سیم ظرفشویی رو میز تلویزیونههههه من چرا کنترل تلوزیونو دیروز تو دسشویی پیدا کردمممممم
* نظمی که در بی نظمی من وجود داره در هیچ نظمی پیدا نمیشه!
" قبول ولی هنوز نگفتی چرا کنترل تو دسشویی بود
* به تو چه خببب
"تا جواب ندی ولت نمیکنممممم
+گردن افتاده ول کن دیگهههههه
" اصن تو این وسط چی میگیییی من دارم با این شلخته بحث میکنمممم
+(همینطورکه کوکی روازروصندلی بلند میکنه) پاشو پاشو دیرت شد باید بری شرکت
" نهههه نبرشششش جونگ کوککک بشین سرجات من میخوام دعوا کنممممم
* من هنوز صبحانم تموم نشدهههه ولم کنننن عررررررر
+غذا نخورده ی غذا ندیده برو تو راه یچیزی کوفت کن خببببببب
*نهههههه
(پرش زمانی به ۸:۴۵ دقیقه شب ، بعد کلی جروبحث و تمیز کردن به قول یونا طویله😂)
+پس جونگ کوک کدوم گوریهههههههههه
" آیی خفه شو تروخدا سر کله ی مارو در بردیییی۲دیقه دندون رو جیگر بزار خبر مرگش الان میاد دیگهههه
+ من دلم تنگ شدهههههههه آهاییییی خبردارررررر
* دینگ دانگ(صدای دره😭😂)
" بیا بالاخره دارغازت با ۲ متر قد اومدش !(یونا عزیزم باکوک چه مشکلی داری😔🤌🏻؟)
+هوراااا(دویدن و باز کردن در) سلاااااام
*سلام خوشگلم(خسته)
+خوبی؟
*آره فقط یکم خسته ام ، بخاطر دخترعمومه چیز زیاد مهمی نیست
+نگفته بودی دختر عمو داری! مگه چیشده؟
* نمیخواد خودتو درگیر اینا کنی گفتم که زیاد مهم نیست
" درود بر صاحب طویله! تروخدا دفعه بعدی زودتر بیا خونه زنت منو با چصناله هاش کشت هی کوک کجاست جونگ کوک کی میاد کوک کوک کوک!
* (خنده) طلافی امروزه مطمئن باش!
"طلافی رو که من باید بکنم! از ۱۰ صبح تا یه ربع پیش داریم این طویله رو تمیز میکنیم! کمر برام نمونده اینم ک فرقی با درخت نداشت فقط اون وسط وایستاده بود عین گاو شکلات میخورد(اشاره به ا.ت)
*حقته
" گگگگگ
*ا.ت تو چجوری تحملش میکنی؟ بخدا یونا میتونه مقام اول غر زدن رو بگیره
+عادت میکنی عزیزم عادت
*خبببب من پیتزا گرفتم! تا من لباسامو عوض میکنم شماهم میزو بچینین
یونا رفت بشقاب بیاره و کوک هم رفت بالا لباساشو عوض کنه ، سعی کرد خودشو خوشحال نشون بده ولی از لحنش معلوم بود خسته ست! یعنی دخترعموش چیکار کرده بود؟
"ا.تتتت؟ بیا نوشابه رو ببر
+چقد دستور میدی تو
"خیلی ببخشید خانم ارباب!
+خواهش میکنم عزیزم دفعه بعدی تکرارش نکن
"پررو(خنده)
(سرمیز شام)
*برنامه تون برا فردا چیه؟
+بریم بیرون؟
" برا من فرق نداره
+پس میریم بیرون بستنی و شیرکاکائو و شیرموز و کیک شکلاتی و..
*وایسا وایسا چه خبره؟ میخوای پاره شی احتمالا؟
"راس میگه گلابی هستی گلابی تر میشی
+خیلی بدین ! یونا یعنی میگی منو تو خوردن همراهی نمیکنی؟
"بخدا من انقد بخورم تا ۵ سال عذاب وجدان میگیرمممم من زود چاق میشممم
+خب چاق نشو(ا.ت فرزندم ممنون بابت این راه حل زیبا الان همه مشکلات حل شد🤌🏻)
*اگه چاق میشی پس چرا الان ۳تا برش پیتزا خوردی؟
"تو غذای منو میشماری؟گاوِ اسب
*چیه خب نمیخوام عذاب وجدان بگیری
+میشه انقد به پروبال هم نپیشین؟ بخدا بهم تیکه بندازین جایزه نمیدن بهتون
*حسود
"خب توهم بیا سه تایی دعوا کنیم
+یونا تروخدا غذاتو بخور انقد چرت و پرت نگو
"الان فهمیدم!چون من با جونگ کوک صمیمی شدم داری فشار میخوری!
+چرا چرت و پرت میگی؟ پیتزات سرد شددددد
*پیتزا که سردش خوشمزه تره!
+خدایا صبر...
"خدایا صبر(اداشو در میاره😂)
+یه بار دیگه ادامو دربیاری با دمپایی میوفتم به جونت!
"جونگ کوک گلابیت میخواد منو بزنه دعواش کن!
*ا.ت قربون دستت داری میزنیش یه محکم از طرف منم بزن!
*من سیر شدم
"+منم
"پس کمک کنین میزو جمع کنیم
*عه دیدی چیشد من خستم نمیتونم کمکتون کنم ش..
"گشادا تا کمک نکنین کسی نمیتونه بخوابه...
---------------------------
ممنون از حمایتاتون🤝🏻💛این پارتم حمایت کنین قربونتوننننن💜🌝
+اووم...کوک؟
*هوم؟
+کوووک؟
*چیه؟
+کوک! دلم!
*آهااا مسکن میخوای! یونا مسکن داریم؟
+خاک تو سرت کنن من میخواستم یونا بفهمه از اول بلد بودم داد بزنم
" نمیگفتشم میدونستم والا،این همه آه وناله ای که تو دیشب راه انداختی همسایه هاهم فهمیدن!
+*چییییییی؟ منظورت چیهههههه
* جر خوردن از خنده*
+یااا کوکککککک این اصلا خنده دار نیستتتتت!
" حرص نخور برا بچت بده!بیا مسکن بدم بِت!
+ خفه شین ببینم منحرفای بیشور! توهم انقد نخند کوک بشین صبحانتو کوفت کن!
" (آوردن مسکن) ا.ت شی ناراحت نشو! شوخی میکردیم:>
+بیاین درمورد این موضوع دیگه حرف نزنیم! کوکی تو امروز چیکارا داری؟
*من که امروز میرم شرکت تا قردادمونو با بابات لغو کنم ، شما دوتا چیکار میکنین؟
+پس ما میمونیم خونه
"اره ولی بیکار نمیشینیم. این طویله رو باید تمیز کنیم بخدا من فک میکردم فقط اتاق ا.ت شبیه منطقه جنگ زده است نگو بجای اتاق تو کلا خونت جنگ جهانیه! آخه برا چی سیم ظرفشویی رو میز تلویزیونههههه من چرا کنترل تلوزیونو دیروز تو دسشویی پیدا کردمممممم
* نظمی که در بی نظمی من وجود داره در هیچ نظمی پیدا نمیشه!
" قبول ولی هنوز نگفتی چرا کنترل تو دسشویی بود
* به تو چه خببب
"تا جواب ندی ولت نمیکنممممم
+گردن افتاده ول کن دیگهههههه
" اصن تو این وسط چی میگیییی من دارم با این شلخته بحث میکنمممم
+(همینطورکه کوکی روازروصندلی بلند میکنه) پاشو پاشو دیرت شد باید بری شرکت
" نهههه نبرشششش جونگ کوککک بشین سرجات من میخوام دعوا کنممممم
* من هنوز صبحانم تموم نشدهههه ولم کنننن عررررررر
+غذا نخورده ی غذا ندیده برو تو راه یچیزی کوفت کن خببببببب
*نهههههه
(پرش زمانی به ۸:۴۵ دقیقه شب ، بعد کلی جروبحث و تمیز کردن به قول یونا طویله😂)
+پس جونگ کوک کدوم گوریهههههههههه
" آیی خفه شو تروخدا سر کله ی مارو در بردیییی۲دیقه دندون رو جیگر بزار خبر مرگش الان میاد دیگهههه
+ من دلم تنگ شدهههههههه آهاییییی خبردارررررر
* دینگ دانگ(صدای دره😭😂)
" بیا بالاخره دارغازت با ۲ متر قد اومدش !(یونا عزیزم باکوک چه مشکلی داری😔🤌🏻؟)
+هوراااا(دویدن و باز کردن در) سلاااااام
*سلام خوشگلم(خسته)
+خوبی؟
*آره فقط یکم خسته ام ، بخاطر دخترعمومه چیز زیاد مهمی نیست
+نگفته بودی دختر عمو داری! مگه چیشده؟
* نمیخواد خودتو درگیر اینا کنی گفتم که زیاد مهم نیست
" درود بر صاحب طویله! تروخدا دفعه بعدی زودتر بیا خونه زنت منو با چصناله هاش کشت هی کوک کجاست جونگ کوک کی میاد کوک کوک کوک!
* (خنده) طلافی امروزه مطمئن باش!
"طلافی رو که من باید بکنم! از ۱۰ صبح تا یه ربع پیش داریم این طویله رو تمیز میکنیم! کمر برام نمونده اینم ک فرقی با درخت نداشت فقط اون وسط وایستاده بود عین گاو شکلات میخورد(اشاره به ا.ت)
*حقته
" گگگگگ
*ا.ت تو چجوری تحملش میکنی؟ بخدا یونا میتونه مقام اول غر زدن رو بگیره
+عادت میکنی عزیزم عادت
*خبببب من پیتزا گرفتم! تا من لباسامو عوض میکنم شماهم میزو بچینین
یونا رفت بشقاب بیاره و کوک هم رفت بالا لباساشو عوض کنه ، سعی کرد خودشو خوشحال نشون بده ولی از لحنش معلوم بود خسته ست! یعنی دخترعموش چیکار کرده بود؟
"ا.تتتت؟ بیا نوشابه رو ببر
+چقد دستور میدی تو
"خیلی ببخشید خانم ارباب!
+خواهش میکنم عزیزم دفعه بعدی تکرارش نکن
"پررو(خنده)
(سرمیز شام)
*برنامه تون برا فردا چیه؟
+بریم بیرون؟
" برا من فرق نداره
+پس میریم بیرون بستنی و شیرکاکائو و شیرموز و کیک شکلاتی و..
*وایسا وایسا چه خبره؟ میخوای پاره شی احتمالا؟
"راس میگه گلابی هستی گلابی تر میشی
+خیلی بدین ! یونا یعنی میگی منو تو خوردن همراهی نمیکنی؟
"بخدا من انقد بخورم تا ۵ سال عذاب وجدان میگیرمممم من زود چاق میشممم
+خب چاق نشو(ا.ت فرزندم ممنون بابت این راه حل زیبا الان همه مشکلات حل شد🤌🏻)
*اگه چاق میشی پس چرا الان ۳تا برش پیتزا خوردی؟
"تو غذای منو میشماری؟گاوِ اسب
*چیه خب نمیخوام عذاب وجدان بگیری
+میشه انقد به پروبال هم نپیشین؟ بخدا بهم تیکه بندازین جایزه نمیدن بهتون
*حسود
"خب توهم بیا سه تایی دعوا کنیم
+یونا تروخدا غذاتو بخور انقد چرت و پرت نگو
"الان فهمیدم!چون من با جونگ کوک صمیمی شدم داری فشار میخوری!
+چرا چرت و پرت میگی؟ پیتزات سرد شددددد
*پیتزا که سردش خوشمزه تره!
+خدایا صبر...
"خدایا صبر(اداشو در میاره😂)
+یه بار دیگه ادامو دربیاری با دمپایی میوفتم به جونت!
"جونگ کوک گلابیت میخواد منو بزنه دعواش کن!
*ا.ت قربون دستت داری میزنیش یه محکم از طرف منم بزن!
*من سیر شدم
"+منم
"پس کمک کنین میزو جمع کنیم
*عه دیدی چیشد من خستم نمیتونم کمکتون کنم ش..
"گشادا تا کمک نکنین کسی نمیتونه بخوابه...
---------------------------
ممنون از حمایتاتون🤝🏻💛این پارتم حمایت کنین قربونتوننننن💜🌝
۱۱.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.