پارت ۱۶ من خیانت نکردم
داهیون ویو:
چه جوری بهش بگم تنها چیزی که میتونستم بهش بگم این بود که اون جئون جونگ کوک نیست وگرنه اگر بفهمه جرم میده
داهیون: نه بابا ات دیوونه ای مگه هرکسی فامیلیش جئون باشه جونگ کوک
ات :نمیدونم مغزم نمیکشه
(فلش بک به شب )
ات ویو:
مین جه و مین هو رو خوابوندم و بعد خودم رفتم تو اتاق و به سقف خیره شدم
ذهن ات:یعنی داهیون راست میگفت این جئون جونگ کوک نیست ولی اگر باشه چی اگر قرار باشه باهاش کار کنم چی ولی من هنوز دوسش دارم اگر بهم خیانت نمی کرد هیچ وقت ترکش نمی کردم چون من جونگ کوک رو عاشقانه میپرستم )
چشمام رو روی هم گذاشتم و خوابیدم
کوک ویو:
از وقتی فهمیدم نقشم با داهیون گرفته دل تو دلم نیست یکبار دیگه ات رو ببینم دلم برای بوی تنش لباش (ادمین گلتون: زشته برادرم حیا کن بچه اینجا نشسته)
عطر موهاش تنگ شده تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد برداشتم تهیونگ بود
تهیونگ: سلام داداش خوبی
کوک: سلام داداش خوبی
تهیونگ: مرسی تو خوبی چه خبر
تهیونگ: سلامتی داداش در عملیات رسوندن زن داداش به داداشمون به سر میبریم (خنده )
کوک : ااااا نخند دیگه اگه اینجوری حرف بزنی میگم به برادر زادم بخورتت۳
تهیونگ: اون وقت برادر زادت کیه؟
کوک:یونتان(خنده)
تهیونگ :باشه داداش برای فردا استرس داری ؟
کوک:خیلی دل تو دلم نیست ات رو ببینم
تهیونگ: باشه داداش بگیر بخواب برات دعا میکنم از ترشیدگی درای
کوک:تو یکی خفه خودت نه دوست دختر داری نه بچه حداقل من دو تا بچه دارم
تهیونگ: گگگگ ببند خدافظ
کوک: (خنده )باشه خدافظ
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نر.......
کلاغ:(نگاه معنی دار)
ادمین گلتون: کلاغه به خونش رسید
کلاغ:آفرین
ادمین گلتون: خب بچه اینم از این پارت فردا پارت بعد رو میزارم
موچ به کلتون
#بی تی اس #فیک #جونگ کوک #فیک-جونگ کوک#سناریو
چه جوری بهش بگم تنها چیزی که میتونستم بهش بگم این بود که اون جئون جونگ کوک نیست وگرنه اگر بفهمه جرم میده
داهیون: نه بابا ات دیوونه ای مگه هرکسی فامیلیش جئون باشه جونگ کوک
ات :نمیدونم مغزم نمیکشه
(فلش بک به شب )
ات ویو:
مین جه و مین هو رو خوابوندم و بعد خودم رفتم تو اتاق و به سقف خیره شدم
ذهن ات:یعنی داهیون راست میگفت این جئون جونگ کوک نیست ولی اگر باشه چی اگر قرار باشه باهاش کار کنم چی ولی من هنوز دوسش دارم اگر بهم خیانت نمی کرد هیچ وقت ترکش نمی کردم چون من جونگ کوک رو عاشقانه میپرستم )
چشمام رو روی هم گذاشتم و خوابیدم
کوک ویو:
از وقتی فهمیدم نقشم با داهیون گرفته دل تو دلم نیست یکبار دیگه ات رو ببینم دلم برای بوی تنش لباش (ادمین گلتون: زشته برادرم حیا کن بچه اینجا نشسته)
عطر موهاش تنگ شده تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد برداشتم تهیونگ بود
تهیونگ: سلام داداش خوبی
کوک: سلام داداش خوبی
تهیونگ: مرسی تو خوبی چه خبر
تهیونگ: سلامتی داداش در عملیات رسوندن زن داداش به داداشمون به سر میبریم (خنده )
کوک : ااااا نخند دیگه اگه اینجوری حرف بزنی میگم به برادر زادم بخورتت۳
تهیونگ: اون وقت برادر زادت کیه؟
کوک:یونتان(خنده)
تهیونگ :باشه داداش برای فردا استرس داری ؟
کوک:خیلی دل تو دلم نیست ات رو ببینم
تهیونگ: باشه داداش بگیر بخواب برات دعا میکنم از ترشیدگی درای
کوک:تو یکی خفه خودت نه دوست دختر داری نه بچه حداقل من دو تا بچه دارم
تهیونگ: گگگگ ببند خدافظ
کوک: (خنده )باشه خدافظ
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نر.......
کلاغ:(نگاه معنی دار)
ادمین گلتون: کلاغه به خونش رسید
کلاغ:آفرین
ادمین گلتون: خب بچه اینم از این پارت فردا پارت بعد رو میزارم
موچ به کلتون
#بی تی اس #فیک #جونگ کوک #فیک-جونگ کوک#سناریو
۲۶.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.