چند پارتی از ته
چند پارتی از ته
#درخواستی موضوعش اسلاید 2
ویو ات:
سلام من ات هستم چند وقتی هست که با ته ازدواج کردم و الان خیلی خوش حالم
ته:هی ات بیا پایین
ات:چیشده
ته:داره بارون میاد
ات:عه خو خدافظ
ته:کوجا
دوییدم سمت در باهمون دامن لباس کوتاهم کفشامو پوشیدمو درو باز کردم رفتم بیرون دور خودم میچرخیدم تا این که ی پسر امد سمتم
پسره:خانم خشگل اینجا چه میکنن تنها
ات:ها من تنها نیستم
پسره:کسی نیست می بی نی
که ته درو باز کرد
ته:ات این پسره کیه
ات:نمیدونم
پسره وته:تو کیش میشی
پسره :دوس پسرش
ته:همسرش چی صب بینم ات
ات:به قران اینطوری نی که فک میکنی
ته:زود باش بریم تو (خیلی سرد)
بی صدا اشک میریختم
ته:بسته اینقد گریه نکن
ته منو به اتاق شکنجه برد
ته:خب تو
ات:میدونم بیا کمربندت (با بغض)
ته:بشمور
ات:۱.. ۵۰...۶۰..۸۰
تا گفتم 80 سیاهی مطلق
ویو ته:
تاگفت80 سیاهی مطلق
ته:هی ات هنوز 100 نگفتی
در اتاقو بستم امدمو گرفتم خوابیدم
✩̣̣̣̣̣ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩ͯ•͙͙✧⃝•͙͙✩ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩̣̣̣̣̣ͯ
خ
م
ا
ر
ی
مایل به پارت بعد؟ 🤨
#درخواستی موضوعش اسلاید 2
ویو ات:
سلام من ات هستم چند وقتی هست که با ته ازدواج کردم و الان خیلی خوش حالم
ته:هی ات بیا پایین
ات:چیشده
ته:داره بارون میاد
ات:عه خو خدافظ
ته:کوجا
دوییدم سمت در باهمون دامن لباس کوتاهم کفشامو پوشیدمو درو باز کردم رفتم بیرون دور خودم میچرخیدم تا این که ی پسر امد سمتم
پسره:خانم خشگل اینجا چه میکنن تنها
ات:ها من تنها نیستم
پسره:کسی نیست می بی نی
که ته درو باز کرد
ته:ات این پسره کیه
ات:نمیدونم
پسره وته:تو کیش میشی
پسره :دوس پسرش
ته:همسرش چی صب بینم ات
ات:به قران اینطوری نی که فک میکنی
ته:زود باش بریم تو (خیلی سرد)
بی صدا اشک میریختم
ته:بسته اینقد گریه نکن
ته منو به اتاق شکنجه برد
ته:خب تو
ات:میدونم بیا کمربندت (با بغض)
ته:بشمور
ات:۱.. ۵۰...۶۰..۸۰
تا گفتم 80 سیاهی مطلق
ویو ته:
تاگفت80 سیاهی مطلق
ته:هی ات هنوز 100 نگفتی
در اتاقو بستم امدمو گرفتم خوابیدم
✩̣̣̣̣̣ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩ͯ•͙͙✧⃝•͙͙✩ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩̣̣̣̣̣ͯ
خ
م
ا
ر
ی
مایل به پارت بعد؟ 🤨
۲.۷k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.