دختری از جنس جاسوس(پارت43)
انیا:من انیام
دامیان:دامیانم
دنیل:منم دنیلم
مگی:منم مگیم
ذهن بکی:چه خوشتیپ
لوکا:و شما
بکی:م… من… بکیم
ذهن لوکا:اها اون دختر خوشگله اسمش بکیه
ذهن انیا:ذهن بکی رو خوندم ولی حس سرما کردم
انیا:دامیان گوشت رو بیار
دامیان:بله
انیا:فک کنم بکی از لوکا خوشش میاد(خیلی اروم)
دامیان:اها الان میگم
انیا:نه خره نباید بگید(خیلی اروم)
دامیان:اها این یه رازه(خیلی اروم)
انیا:اره
ذهن لوکا:چی از من خوشش میاد
ذهن انیا:از کجا فهمید
(خوابگاه)
دامیان:ها لوکا؟؟؟
انیا:چی میگی بابا
دامیان:اونجا رو
انیا:عههه لوکا اینجا چیکار میکنی
لوکا:متاسفم معلم بهتون نگفت من هم اتاقی جدیدتونم
دامیان:دامیانم
دنیل:منم دنیلم
مگی:منم مگیم
ذهن بکی:چه خوشتیپ
لوکا:و شما
بکی:م… من… بکیم
ذهن لوکا:اها اون دختر خوشگله اسمش بکیه
ذهن انیا:ذهن بکی رو خوندم ولی حس سرما کردم
انیا:دامیان گوشت رو بیار
دامیان:بله
انیا:فک کنم بکی از لوکا خوشش میاد(خیلی اروم)
دامیان:اها الان میگم
انیا:نه خره نباید بگید(خیلی اروم)
دامیان:اها این یه رازه(خیلی اروم)
انیا:اره
ذهن لوکا:چی از من خوشش میاد
ذهن انیا:از کجا فهمید
(خوابگاه)
دامیان:ها لوکا؟؟؟
انیا:چی میگی بابا
دامیان:اونجا رو
انیا:عههه لوکا اینجا چیکار میکنی
لوکا:متاسفم معلم بهتون نگفت من هم اتاقی جدیدتونم
۳.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.