جونگکوک تولدش بودو من بهش گفتم:جونگکوک ای کاش میتونستم سو
جونگکوک تولدش بودو من بهش گفتم:جونگکوک ای کاش میتونستم سوپرایزت کنم
جونگکوک:سال بعد میرم دور دور بعد تولدم منو سوپرایز کن
من:قل دادیا یادت باشه عزیزم همیشه تو یادت میره(بغض شدید)
جونگکوک:عهه! عزیزم چیشده یهو ها بریم بیمارستان؟؟؟
من: "نه حالم خوبه" تو خوب باش منم خوبم
جونگکوک: نه حرفتو قبول نمیکنم باید بریم بیمارستان حتما حتما عجله کن سوار ماشین شو
من: این تولدتم خراب شد(گریه)
جونگکوک:اشکال نداره(ناراحتی)
سال بعد....
من:الو جونگکوک کجایی بیا خونه دیگه خیلی اصابم خورده(الکی)
جونگکوک: الان میام عزیزم اصابت خورد نباشه
۱ساعت بعد....
من: سوپرایززززززز(خوشحالی)
جونگکوک: مرسی عشقم
بیا شمع و فوت کن
پایان:)
جونگکوک:سال بعد میرم دور دور بعد تولدم منو سوپرایز کن
من:قل دادیا یادت باشه عزیزم همیشه تو یادت میره(بغض شدید)
جونگکوک:عهه! عزیزم چیشده یهو ها بریم بیمارستان؟؟؟
من: "نه حالم خوبه" تو خوب باش منم خوبم
جونگکوک: نه حرفتو قبول نمیکنم باید بریم بیمارستان حتما حتما عجله کن سوار ماشین شو
من: این تولدتم خراب شد(گریه)
جونگکوک:اشکال نداره(ناراحتی)
سال بعد....
من:الو جونگکوک کجایی بیا خونه دیگه خیلی اصابم خورده(الکی)
جونگکوک: الان میام عزیزم اصابت خورد نباشه
۱ساعت بعد....
من: سوپرایززززززز(خوشحالی)
جونگکوک: مرسی عشقم
بیا شمع و فوت کن
پایان:)
۲۸۲
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.