تک پارتی
#تک_پارتی
#جونگین
《جرئت یا حقیقت؟》
علامت ا.ت+ علامت جونگین_ علامت یورآ*
علامت هیونجین= علامت یونا^ علامت سونگمین%
ویو ا.ت..
با بی حوصلگی به بطری که برای بار هفتم روی زمین دور میزد زل زدم..
که بطری روی من و جونگین افتاد نگاهمو از بطری گرفته و به مرد روبه روم خیره شدم که اونم متقابلن به من خیره شد...
*به به ببین رو کی افتاد..
=همینو بگو..
ا.ت که به یورآ تکیه داده بود با بی کلافگی بلند شد و رو به جونگین گفت:بپرس..
جونگین پوزخندی زد و گفت:جرعت یا حقیقت؟
+جرات..
^اوووووووو ا.تمون بازم شجاع شد..
%بهبه خانوم کیم بلاخره جرعت گفت..
همگی زدیم زیر خنده..
+پس کن تا پشیمون نشدم..
=هیسس الان پشیمون میشهه جونگین بپرس...
جونگین به چشای عسلی ا.ت خیره شد و ادامه داد:جذاب ترین مرد جمعو از لبش ببوس!
همگی یه اوووووووووی کشیدن که یورآ گفت:دهنت طلا پسر زود باش ا.ت یکیو ببوس!
هوف بلندی کشیدم و از رو زمین بلند شدم..
+هوم یه نگاهی به نگاهی کنیم..
^اوووو ببینیم قراره کیو ببوسه!
%معلومه..
+یاااا سونگمین..
%باشه بابا عصبانی نشو!
ا.ت بدون تردید رفت سمت جونگین رو پاهاش نشست و به چشاش خیره شد..
جونگین که با پوزخند به ا.ت خیره شده بود لب زد:مطمئنی؟یا زیاد مستی؟
+همم شاید زیاد مستم؟
و بعد بدون مقدمه ای لباشو گذاشت رو لبای جونگین...
=واااااااااااییی این دو رو نگاه کنیننننن!
*دوتا اسکلی که نمیخوان باور کنن عاشق همن!
هیونجین رو به یورآ کرد و گفت:موافقم..
ا.ت بعد از چند ثانیه ای از جونگین جدا شد طی بوسه جونگین همکاری نکرده بود فقط این ا.ت بود که اونو بوسید..
ویو ا.ت..
از رو پاهاش بلند شده و بدون هیچ حرفی فقط با لبخند به سمت سرویس بهداشتی رفتم..
وارد سرویس بهداشتی که شدم درو که میخواستم ببندم پای لای در مانع بسته شدن در شد جونگین بود زود درو باز کرد و بعد ورودش محکم بسته از پشت قفل کرد بدون هیچ حرفی از کمرم گرفت و منو چسبوند به دیوار..
حتا اجازه حرف زدن بهم نداد و لباشو محکم رو لبام کوبید جوری عمیق میبوسید که نمیتونستم نفس بکشم...
تا چند دقیقه ای این بوسه رو ادامه داد و بعد نفس کنان ازم جدا شد..
+هی..عقلتو..از دست دادی!
_شاید...
دوباره خواست ببوستم که نذاشتم...
+وایسا..
اینبار من اونو به دیوار هل دادم و رفتم جلو از کراواتش گرفتم و محکم فشارش دادم که سرشو آورد پایین محکم لبامو گذاشتم رو لباش و اینبار این من بودم که بوسه رو شروع کرده بود ولی جونگین ثانیه ای نگذشت که حکم بوسه رو تو دستش گرفت از رون پاهام گرفت و بلندم کرد جایگاهمونو تغیر داد و بوسه رو تا صبح به شکل های دیگری ادامه پیدا داد...
The end...
《کادویی از طرف یورآ》
#جونگین
《جرئت یا حقیقت؟》
علامت ا.ت+ علامت جونگین_ علامت یورآ*
علامت هیونجین= علامت یونا^ علامت سونگمین%
ویو ا.ت..
با بی حوصلگی به بطری که برای بار هفتم روی زمین دور میزد زل زدم..
که بطری روی من و جونگین افتاد نگاهمو از بطری گرفته و به مرد روبه روم خیره شدم که اونم متقابلن به من خیره شد...
*به به ببین رو کی افتاد..
=همینو بگو..
ا.ت که به یورآ تکیه داده بود با بی کلافگی بلند شد و رو به جونگین گفت:بپرس..
جونگین پوزخندی زد و گفت:جرعت یا حقیقت؟
+جرات..
^اوووووووو ا.تمون بازم شجاع شد..
%بهبه خانوم کیم بلاخره جرعت گفت..
همگی زدیم زیر خنده..
+پس کن تا پشیمون نشدم..
=هیسس الان پشیمون میشهه جونگین بپرس...
جونگین به چشای عسلی ا.ت خیره شد و ادامه داد:جذاب ترین مرد جمعو از لبش ببوس!
همگی یه اوووووووووی کشیدن که یورآ گفت:دهنت طلا پسر زود باش ا.ت یکیو ببوس!
هوف بلندی کشیدم و از رو زمین بلند شدم..
+هوم یه نگاهی به نگاهی کنیم..
^اوووو ببینیم قراره کیو ببوسه!
%معلومه..
+یاااا سونگمین..
%باشه بابا عصبانی نشو!
ا.ت بدون تردید رفت سمت جونگین رو پاهاش نشست و به چشاش خیره شد..
جونگین که با پوزخند به ا.ت خیره شده بود لب زد:مطمئنی؟یا زیاد مستی؟
+همم شاید زیاد مستم؟
و بعد بدون مقدمه ای لباشو گذاشت رو لبای جونگین...
=واااااااااااییی این دو رو نگاه کنیننننن!
*دوتا اسکلی که نمیخوان باور کنن عاشق همن!
هیونجین رو به یورآ کرد و گفت:موافقم..
ا.ت بعد از چند ثانیه ای از جونگین جدا شد طی بوسه جونگین همکاری نکرده بود فقط این ا.ت بود که اونو بوسید..
ویو ا.ت..
از رو پاهاش بلند شده و بدون هیچ حرفی فقط با لبخند به سمت سرویس بهداشتی رفتم..
وارد سرویس بهداشتی که شدم درو که میخواستم ببندم پای لای در مانع بسته شدن در شد جونگین بود زود درو باز کرد و بعد ورودش محکم بسته از پشت قفل کرد بدون هیچ حرفی از کمرم گرفت و منو چسبوند به دیوار..
حتا اجازه حرف زدن بهم نداد و لباشو محکم رو لبام کوبید جوری عمیق میبوسید که نمیتونستم نفس بکشم...
تا چند دقیقه ای این بوسه رو ادامه داد و بعد نفس کنان ازم جدا شد..
+هی..عقلتو..از دست دادی!
_شاید...
دوباره خواست ببوستم که نذاشتم...
+وایسا..
اینبار من اونو به دیوار هل دادم و رفتم جلو از کراواتش گرفتم و محکم فشارش دادم که سرشو آورد پایین محکم لبامو گذاشتم رو لباش و اینبار این من بودم که بوسه رو شروع کرده بود ولی جونگین ثانیه ای نگذشت که حکم بوسه رو تو دستش گرفت از رون پاهام گرفت و بلندم کرد جایگاهمونو تغیر داد و بوسه رو تا صبح به شکل های دیگری ادامه پیدا داد...
The end...
《کادویی از طرف یورآ》
۲۳.۰k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.