"my crazy love" p: 47
ویو لیسا
+کوک چته _هیچیم نیست +پس لبخند بزن (با این حرفش با دوستاش لبخندشو نشون داد که کوک یه لبخند از کیوت بودن لیسا زد )
+خوبه بخند . فیلیکس هم آمد کنار من و کوک وایساد *پرنسس اول با من ر
می رقصیا+اوکی بابا ولی آفرین فیلیکس چه تالاری به پا کردی (خنده) *من اینم دیگه عه آمدن
جیسان و هان وارد همه شروع کردن دست زدن رفتن به جایگاه که عاقد شروع کرد
عاقد: سرکار خانم جیسان حاضرید در غم در خوشی بیماری و مرگ در کنار جناب آقای جیسونگ(همون هان هست )بمونید ؟
(همون بله به کره ای ﴾ 에: &
عاقد :جناب هان جیسونگ حاضرید ......در کنار سرکار خانم جیسان بمونید ؟
@ 언제자(برای همیشه )
عاقد :پس شما رو زن و شوهر علام میکنم
+هووووو(سرو صدا های عجیب از سر شادی ) مبارکه 🥳🥳
*عروسی عروسی عروس چقدر قشنگه دوماد خوشاب و رنگه عروس خیلی زرنگههه دوماد خیلی پلنگههه هو هو هو نای نای نای خوشگلا باید برقصن(بچم سینگلی بهش فشار آورد بیا خودم باهات ازدواج میکنم )
+اوپا سال بعد نوبت توعه*خدا قسمت کنه یه داف مثل تو (خنده ) +(خنده خیلی زیاد )_(کوک بچم داره حرص میخوره ) لیسا بریم برقصیم+باشه
رفتیم وسط کوک کمرمو گرفت دوتا دستامو دور گردنش حلقه کردم شروع کردیم رقصیدن
+نه ولی وجدانن خوب باهم کنار امدیما
_اره +من تازه بهت عادت کردم (خنده ) _منم +نه بابا ببین این حرفارو کی میزنه . به هر حال کارمون خوب بود(لبخند ملیح )
_اهومم نمیخوام ازت جدا شم(خیلی آروم ) +چیزی گفتی کوک _نه(بلند).
ویو کوک
دلم برای کوک گفتنات تنگ میشه .آهنگ تموم شد رفتیم پیش بقیه هان جیسان داشتن خداحافظی میکردم منو لیسا هم کمر همو گرفته بودیم .
&میخوام از کسایی که در شرایط سخت در کنارمون بودن تشکر کنم کسایی که برامون حامی بودن مثل پدر و مادر لیسا برام کار یک دوست خوب رو انجام داد حتی بیشتر و کوک باعث این رابطه شد خیلی ازتون ممنونم .
لیسا داشت میخندید که سرشو آوردم نزدیک و موهاشو بوسیدم واقعا موهاش بویه خوبی میداد برام مثل بهشت بود نمیدونم چطور زودتر متوجه نشده بودم لیسا تعجب کرد از کارم اما بازم لبخند زد
+_مبارکههه *اسمی از من نبردید من رابط ی شما رو درست کردم به هر حال مبارکهههه
فلش بک
*هان تو جیسان رو دوست داری . با حرفی که زدم آب پرید تو گلویه هان @نه چرا باید دوست داشته باشم *رفیق خیلی ضایع هستی میدونم دوست داری @نه *خفه شو بابا خوشت آمد دوسش داری (با خنده ) @اره دوسش دارم از کجا بدونم دوسم داره یا نه *من درست میکنم . زنگ زدم جیسان گفتن بیاد کافه به هان هم گفتم الان میام جیسان آمد بردمش پیش میز بعد گفتم شرمنده بچه ها من کار داریم باید برم .@&چیییی . مجبور شدن پییش هم باشن . @جیسان باید ین چیزی بهت بگم حاضری همخونم شی تا باهم لحظات خوبی رو باهم بگذرونیم &بله
+کوک چته _هیچیم نیست +پس لبخند بزن (با این حرفش با دوستاش لبخندشو نشون داد که کوک یه لبخند از کیوت بودن لیسا زد )
+خوبه بخند . فیلیکس هم آمد کنار من و کوک وایساد *پرنسس اول با من ر
می رقصیا+اوکی بابا ولی آفرین فیلیکس چه تالاری به پا کردی (خنده) *من اینم دیگه عه آمدن
جیسان و هان وارد همه شروع کردن دست زدن رفتن به جایگاه که عاقد شروع کرد
عاقد: سرکار خانم جیسان حاضرید در غم در خوشی بیماری و مرگ در کنار جناب آقای جیسونگ(همون هان هست )بمونید ؟
(همون بله به کره ای ﴾ 에: &
عاقد :جناب هان جیسونگ حاضرید ......در کنار سرکار خانم جیسان بمونید ؟
@ 언제자(برای همیشه )
عاقد :پس شما رو زن و شوهر علام میکنم
+هووووو(سرو صدا های عجیب از سر شادی ) مبارکه 🥳🥳
*عروسی عروسی عروس چقدر قشنگه دوماد خوشاب و رنگه عروس خیلی زرنگههه دوماد خیلی پلنگههه هو هو هو نای نای نای خوشگلا باید برقصن(بچم سینگلی بهش فشار آورد بیا خودم باهات ازدواج میکنم )
+اوپا سال بعد نوبت توعه*خدا قسمت کنه یه داف مثل تو (خنده ) +(خنده خیلی زیاد )_(کوک بچم داره حرص میخوره ) لیسا بریم برقصیم+باشه
رفتیم وسط کوک کمرمو گرفت دوتا دستامو دور گردنش حلقه کردم شروع کردیم رقصیدن
+نه ولی وجدانن خوب باهم کنار امدیما
_اره +من تازه بهت عادت کردم (خنده ) _منم +نه بابا ببین این حرفارو کی میزنه . به هر حال کارمون خوب بود(لبخند ملیح )
_اهومم نمیخوام ازت جدا شم(خیلی آروم ) +چیزی گفتی کوک _نه(بلند).
ویو کوک
دلم برای کوک گفتنات تنگ میشه .آهنگ تموم شد رفتیم پیش بقیه هان جیسان داشتن خداحافظی میکردم منو لیسا هم کمر همو گرفته بودیم .
&میخوام از کسایی که در شرایط سخت در کنارمون بودن تشکر کنم کسایی که برامون حامی بودن مثل پدر و مادر لیسا برام کار یک دوست خوب رو انجام داد حتی بیشتر و کوک باعث این رابطه شد خیلی ازتون ممنونم .
لیسا داشت میخندید که سرشو آوردم نزدیک و موهاشو بوسیدم واقعا موهاش بویه خوبی میداد برام مثل بهشت بود نمیدونم چطور زودتر متوجه نشده بودم لیسا تعجب کرد از کارم اما بازم لبخند زد
+_مبارکههه *اسمی از من نبردید من رابط ی شما رو درست کردم به هر حال مبارکهههه
فلش بک
*هان تو جیسان رو دوست داری . با حرفی که زدم آب پرید تو گلویه هان @نه چرا باید دوست داشته باشم *رفیق خیلی ضایع هستی میدونم دوست داری @نه *خفه شو بابا خوشت آمد دوسش داری (با خنده ) @اره دوسش دارم از کجا بدونم دوسم داره یا نه *من درست میکنم . زنگ زدم جیسان گفتن بیاد کافه به هان هم گفتم الان میام جیسان آمد بردمش پیش میز بعد گفتم شرمنده بچه ها من کار داریم باید برم .@&چیییی . مجبور شدن پییش هم باشن . @جیسان باید ین چیزی بهت بگم حاضری همخونم شی تا باهم لحظات خوبی رو باهم بگذرونیم &بله
۳.۹k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.