Life for love
Life for love
پارت 50
اسلاید ۱ لباس میرا
اسلاید ۲ لباس انا
اسلاید ۳ لباس فلورا
( ساعت ۱۱ شب محل قرار )
فلورا: مطمئنی اینجاست؟
میرا: ادرس مال اینجاعه دیگه نمی دونم
فلورا: بهتر نبود به بقیه هم بگیم؟؟
میرا: چون ممکنه سر کاری باشه نمیخواستم به سان هی امید الکی بدم و ناراحتش کنم و اینکه انا نخود تو دهنش خیس نمی خوره کله شهر از کارمون خبردار می شدن.
فلورا: اوهوم درسته
( زنگ خوردن گوشی میرا )
میرا: الو؟
ناشناس: خودت و دوستت بیاید سمت باجه تلفن و منتظرم خبر بعدیم باشید.........
میرا: .... خب اومدیم الان چی؟؟
ناشناس: اون در قرمز رو می بینی کنار گلدون سمت چپش ی بسته است به دوستت بگو بره اونو بیاره و بازش نکنید.
.
.
میرا: خب الان چی؟؟
فلورا: با این بسته چکار کنیم؟؟
ناشناس: برید خونه و منتظر دیدن ی اشنا باشید که دنبال این بسته میگرده!!
فلورا: منظورت چیه؟
ناشناس: منتظر ی بازی جالب باشید راستی بسته رو تا وقتی اشناتون سراغش رو نگرفته باز نکنید و به کسی هم درمورد این بسته چیزی نگید من کاری که باید می کردم رو کردم بقیه اش به خودتون مربوطه.
میرا: تو کی هستی؟؟.... الو؟ هعی!! قطع کرد.
فلورا: دیگه باید برگردیم.
مایکل ویو
اعصابم بدجور خورد شده این چند وقته هرچیزی که میخوام درست پیش نمیره.... الانم اون اطلاعات لعنتی و فایل ها معلوم نیست کجا هستن اگه دست کسی بیوفته بیچاره میشم.
( علامت بادیگارد / )
/ ارباب اون بسته که ایی دنبالش هستید دست اقای جئونه
مایکل: لعنتی...... باشه تو برو ... خب خب جئون پس می خوای این بازی رو ادامه بدی؟ باشه بهت نشون میدم ( اروم ، ترسناک )
انا ویو
داشتم طبق معمول پیاده از بیمارستان برمی گشتم که احساس کردم یکی داره تعقیبم می کنه یکم ترسیدم و سریع تر راه رفتم تا به ایستگاه اتوبوس برسم ولی با ضربه ایی که بع سرم خورد دیگه چیزی نفهمیدم و بی هوش شدم.
شرط پارت بعد🔔
لایک : ۶
کامنت: ۴
پارت 50
اسلاید ۱ لباس میرا
اسلاید ۲ لباس انا
اسلاید ۳ لباس فلورا
( ساعت ۱۱ شب محل قرار )
فلورا: مطمئنی اینجاست؟
میرا: ادرس مال اینجاعه دیگه نمی دونم
فلورا: بهتر نبود به بقیه هم بگیم؟؟
میرا: چون ممکنه سر کاری باشه نمیخواستم به سان هی امید الکی بدم و ناراحتش کنم و اینکه انا نخود تو دهنش خیس نمی خوره کله شهر از کارمون خبردار می شدن.
فلورا: اوهوم درسته
( زنگ خوردن گوشی میرا )
میرا: الو؟
ناشناس: خودت و دوستت بیاید سمت باجه تلفن و منتظرم خبر بعدیم باشید.........
میرا: .... خب اومدیم الان چی؟؟
ناشناس: اون در قرمز رو می بینی کنار گلدون سمت چپش ی بسته است به دوستت بگو بره اونو بیاره و بازش نکنید.
.
.
میرا: خب الان چی؟؟
فلورا: با این بسته چکار کنیم؟؟
ناشناس: برید خونه و منتظر دیدن ی اشنا باشید که دنبال این بسته میگرده!!
فلورا: منظورت چیه؟
ناشناس: منتظر ی بازی جالب باشید راستی بسته رو تا وقتی اشناتون سراغش رو نگرفته باز نکنید و به کسی هم درمورد این بسته چیزی نگید من کاری که باید می کردم رو کردم بقیه اش به خودتون مربوطه.
میرا: تو کی هستی؟؟.... الو؟ هعی!! قطع کرد.
فلورا: دیگه باید برگردیم.
مایکل ویو
اعصابم بدجور خورد شده این چند وقته هرچیزی که میخوام درست پیش نمیره.... الانم اون اطلاعات لعنتی و فایل ها معلوم نیست کجا هستن اگه دست کسی بیوفته بیچاره میشم.
( علامت بادیگارد / )
/ ارباب اون بسته که ایی دنبالش هستید دست اقای جئونه
مایکل: لعنتی...... باشه تو برو ... خب خب جئون پس می خوای این بازی رو ادامه بدی؟ باشه بهت نشون میدم ( اروم ، ترسناک )
انا ویو
داشتم طبق معمول پیاده از بیمارستان برمی گشتم که احساس کردم یکی داره تعقیبم می کنه یکم ترسیدم و سریع تر راه رفتم تا به ایستگاه اتوبوس برسم ولی با ضربه ایی که بع سرم خورد دیگه چیزی نفهمیدم و بی هوش شدم.
شرط پارت بعد🔔
لایک : ۶
کامنت: ۴
۶۵۹
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.