پارت دوازده
پارت دوازده
ویو ات
می یونگ نزدیک بود بابا بزرگ جر بده خیلی جالب بود پس جلوش نگرفتم بزار جرش بده
می یونگ روب شوگا :فیلم تموم شد اگه می خواید بیاید بیاید
ها یون:فیلم خوبی بود مخصوصا بازی گرا
می یونگ:اره خیلی عالی بود اما قسمت آخر جنجالی
قرار همه تعجب کنن
ها یون :ما منتظر قسمت آخر هم می مونیم
شوگا:بیاید بیرون اگه حرف زدن تون تموم شده
ها یون.می یونگ.ات.رفتن بیرون
(پرش به یک ساعت بد)
ویو ات
رسیدیم پاساژ
(بک به بیست دقیقه پیش)
می یونگ :پیش ....ات
ات:ها آروم
می یونگ :هیچی نخریااااا
ات:چرا دقیقا
می یونگ :اگه تو الا خرید کنی می خوان بگن عمه شوهرش بیان خریدا رو ببینن بلاخره لباس عقد می خوان بیان ببینن اما اگه تو من چیزی نخریم یونگی ها یون دیگه زنگ نمی زنن عمه اینا بیان ما هم شب می تونیم راحت بریم فرودگاه
ات:اوک تو غمت نباشه
می یونگ :وایییی نگو تو فقط هیچی نگو هر سری باتو انقدر بی غم میشیم میشیم علی بی غم تو فقط خفه باش
.................
دیگه پیاده شدیم که ....
........
ویو ات
می یونگ نزدیک بود بابا بزرگ جر بده خیلی جالب بود پس جلوش نگرفتم بزار جرش بده
می یونگ روب شوگا :فیلم تموم شد اگه می خواید بیاید بیاید
ها یون:فیلم خوبی بود مخصوصا بازی گرا
می یونگ:اره خیلی عالی بود اما قسمت آخر جنجالی
قرار همه تعجب کنن
ها یون :ما منتظر قسمت آخر هم می مونیم
شوگا:بیاید بیرون اگه حرف زدن تون تموم شده
ها یون.می یونگ.ات.رفتن بیرون
(پرش به یک ساعت بد)
ویو ات
رسیدیم پاساژ
(بک به بیست دقیقه پیش)
می یونگ :پیش ....ات
ات:ها آروم
می یونگ :هیچی نخریااااا
ات:چرا دقیقا
می یونگ :اگه تو الا خرید کنی می خوان بگن عمه شوهرش بیان خریدا رو ببینن بلاخره لباس عقد می خوان بیان ببینن اما اگه تو من چیزی نخریم یونگی ها یون دیگه زنگ نمی زنن عمه اینا بیان ما هم شب می تونیم راحت بریم فرودگاه
ات:اوک تو غمت نباشه
می یونگ :وایییی نگو تو فقط هیچی نگو هر سری باتو انقدر بی غم میشیم میشیم علی بی غم تو فقط خفه باش
.................
دیگه پیاده شدیم که ....
........
۹.۷k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.