★پـــارت 𝟣||فــیک عـــشق کـــاری★
★پـــارت 𝟣||فــیک عـــشق کـــاری★
ات ویو:
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم تختمو مرتب کردم و رفتم توی آشپزخونه صبحونه خوردم امروز برای مصاحبه باید میرفتم شرکت ساعت 𝟣𝟤:𝟥𝟢 الان ساعت 𝟫 بود
تهیونگ ویو:
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم و حاضر شدم برم شرکت سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم بعد چند مین رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل رفتم توی دفترم پشت میز نشستم و به پرونده ها رسیدگی کردم
||ساعت 𝟣𝟤:𝟢𝟢||
ات ویو:
ساعت 𝟣𝟤 بود لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشینم شدم بعد چند مین رسیدم شرکت بزرگی بود ماشینمو پارک کردم و رفتم داخل شرکت پرسیدم اتاق رئیس کجاست ازم پرسیدن برای چی گفتم برای مصاحبه کاری اومدم اتاق رئیسو بهم نشون دادن رفتم پشت در و در زدم
تهیونگ:بفرمایید
ات:(درو باز کرد و اومد داخل)سلام(تعظیم کردن)
تهیونگ:سلام ... برای مصاحبه کاری اومدید درسته؟
ات:بله
تهیونگ:لطفا بشینید
ات:چشم
||بعد از 𝟤 ساعت||
تهیونگ:خب بلاخره تموم شد ... لطفا شماره تلفنتونو به منشی بدید تا بتونه بهتون خبر بده تا 𝟤𝟦 ساعت آینده منتظر پیام ما باشید
ات:بله چشم
(ات تعظیم کرد و از اتاق اومد بیرون رفت پیش منشی و باهاش صحبت کرد بعد از انجام کارش رفت بیرون و سوار ماشینش شد و به خونه رفت)
ات:خب بلاخره رسیدم خونه ... وای چقد گشنمه برم لباسامو عوض کنم بیام غذا بخورم
(چند مین بعد ات اومد و غذاشو خورد حوصلهش سر رفته بود و تصمیم گرفت که به بهترین دوستش زنگ بزنه)
(درحال زنگ زدن)
داهیون:الو
ات:سلام خر قشنگم
داهیون:سلام الاغ زیبارو
ات:خوبی؟
داهیون:مرسی تو چطوری؟
ات:خوبم
داهیون:خوبه
ات:میگم داهی حوصلهم سر رفته میای بریم بیرون؟
داهیون:ببخشید نمیتونم بیام
ات:به چه دلیل؟
داهیون:خب احمق چون مثه تو بیکار نیستم الان مثلا سرکارم
ات:آها راست میگی حواسم نبود*خنده*
داهیون:فردا بریم؟
ات:آره*با ذوق*
داهیون:باشه پس فعلا بای
ات:بایبای
(قطع کردن)
ات:خب حالا چیکار کنم؟آها تلویزیون میبینم
(پرش زمانی به ساعت 𝟢𝟢:𝟢𝟢)
ات:چه زود ساعت 𝟣𝟤 شد برم بخوام دیگه
||ادامــــــه دارد ...||
★خـــب ایــن پــــارت اولـــمـــون بـــود امــــیـــدوارم خـــوشـــــتـــون اومــــده بــــاشــــه هـــمــــونـــطـــور کـــه قــــول دادمــــ امــــروز 𝟧 پـــارت مـــــیــــزارم مـــمـــکنــــه پشـــــت ســـر هــم نبـــاشــه امــــا مـــیـــزارم★
★لایـــک و کــــامنــــت فـــــرامـــــوش نـــــشه★
ات ویو:
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم تختمو مرتب کردم و رفتم توی آشپزخونه صبحونه خوردم امروز برای مصاحبه باید میرفتم شرکت ساعت 𝟣𝟤:𝟥𝟢 الان ساعت 𝟫 بود
تهیونگ ویو:
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم و حاضر شدم برم شرکت سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم بعد چند مین رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل رفتم توی دفترم پشت میز نشستم و به پرونده ها رسیدگی کردم
||ساعت 𝟣𝟤:𝟢𝟢||
ات ویو:
ساعت 𝟣𝟤 بود لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشینم شدم بعد چند مین رسیدم شرکت بزرگی بود ماشینمو پارک کردم و رفتم داخل شرکت پرسیدم اتاق رئیس کجاست ازم پرسیدن برای چی گفتم برای مصاحبه کاری اومدم اتاق رئیسو بهم نشون دادن رفتم پشت در و در زدم
تهیونگ:بفرمایید
ات:(درو باز کرد و اومد داخل)سلام(تعظیم کردن)
تهیونگ:سلام ... برای مصاحبه کاری اومدید درسته؟
ات:بله
تهیونگ:لطفا بشینید
ات:چشم
||بعد از 𝟤 ساعت||
تهیونگ:خب بلاخره تموم شد ... لطفا شماره تلفنتونو به منشی بدید تا بتونه بهتون خبر بده تا 𝟤𝟦 ساعت آینده منتظر پیام ما باشید
ات:بله چشم
(ات تعظیم کرد و از اتاق اومد بیرون رفت پیش منشی و باهاش صحبت کرد بعد از انجام کارش رفت بیرون و سوار ماشینش شد و به خونه رفت)
ات:خب بلاخره رسیدم خونه ... وای چقد گشنمه برم لباسامو عوض کنم بیام غذا بخورم
(چند مین بعد ات اومد و غذاشو خورد حوصلهش سر رفته بود و تصمیم گرفت که به بهترین دوستش زنگ بزنه)
(درحال زنگ زدن)
داهیون:الو
ات:سلام خر قشنگم
داهیون:سلام الاغ زیبارو
ات:خوبی؟
داهیون:مرسی تو چطوری؟
ات:خوبم
داهیون:خوبه
ات:میگم داهی حوصلهم سر رفته میای بریم بیرون؟
داهیون:ببخشید نمیتونم بیام
ات:به چه دلیل؟
داهیون:خب احمق چون مثه تو بیکار نیستم الان مثلا سرکارم
ات:آها راست میگی حواسم نبود*خنده*
داهیون:فردا بریم؟
ات:آره*با ذوق*
داهیون:باشه پس فعلا بای
ات:بایبای
(قطع کردن)
ات:خب حالا چیکار کنم؟آها تلویزیون میبینم
(پرش زمانی به ساعت 𝟢𝟢:𝟢𝟢)
ات:چه زود ساعت 𝟣𝟤 شد برم بخوام دیگه
||ادامــــــه دارد ...||
★خـــب ایــن پــــارت اولـــمـــون بـــود امــــیـــدوارم خـــوشـــــتـــون اومــــده بــــاشــــه هـــمــــونـــطـــور کـــه قــــول دادمــــ امــــروز 𝟧 پـــارت مـــــیــــزارم مـــمـــکنــــه پشـــــت ســـر هــم نبـــاشــه امــــا مـــیـــزارم★
★لایـــک و کــــامنــــت فـــــرامـــــوش نـــــشه★
۳.۲k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.