بادیگارد ایرانی من🥷🖤
بادیگارد ایرانی من🥷🖤
فاطیما: نازنین اختلال خواب داره و جیزایه ترسناک میبینه تو باید هواست بهش باشه بعضی شبا اگه صدایه جیغ شنیدی بدون داره خواب میبینه یادت باشه تنها جوری که بیدار میشه اینکه دستت رو بزاری رو پیشونیش و موهاش رو از عقب بکشی جوری که چشماش سقف رو ببینه بعدش بیدار میشه چون به پشت گردنش فشار میاد
الان تیر خورده پس نیاز با ماساژ داره همیشه من براش انجام میدادم ولی اون موقع تیر نخورده بود هواست باشه قشنگ ماساژ بدی بیشتر سمته کتفش باشه
ساقه سمت راست پاش آسیب دیدش ولی به رویه خودش نمیاره مراقب باش
بهش فشار روانی وارد نکن چون قاطی میکنه بدتر از منه و ممکنه بلایی سره خودش بیاره وقت هایی که دارهتمرین میکنه اصلا اصلا اصلا بهش کاری نداشته باش چون قطعا یا خواب بد دیده یا عصبیه
جیمین دارم با ارزش ترین داراییم رو بهت میسپرم مراقبش باش
جیمین: باشه باشه حتما
فاطیما: دستم رو گذاشتم رو سرش و موهاش رو دست کشیدم
تو پسره خوبی هستی مراقبش باش و نزار اعتماد من از بین بره چون اون موقعه میتونم از هیتر هات هم بدتر باشم
جیمین: باشه
فاطیما: از اتاق رفتم بیرون رو کاناپه خوابیدم امشب کوپا بازی داره ساعت چهار باید حتما ببینم
چشمام رو بستم...
نازنین: باز این کجا رفت؟؟
جیمین: رفت واسه تست پزشکی دیگه دیشب داشت میگفت
نازنین: اوو راس میگی ساعت الان نهم و نیمه یعنی رفته؟؟
جیمین:اره دیشب گقت ساعت هشت پرواز داره
نازنین: باشه باشه
الان من باید چیکار کنم؟؟
جیمین: من غذایه ایرانی میخوام
نازنین: جااااان؟؟؟
جیمین:دیشب داشتم میدیدم یه چیزی دیدم رنگش سبزه با گوشت درست میشه قزمه قرنه
نازنین:🤣🤣🤣قرمه سبزی
جیمین:آها اره اره همووون
نازنین: 😂باشه بلدم درست میکنم
جیمین: مرسی
نازنین: رفتم تو آشپزخونه شروع کردم غذا پختن که جیمین اومد رویه کابینت نشست
من به همه باید بگم چرا هرکی پیشه منه مثله میمون از همه جا بالا میره
جیمین: الان من میمونم؟؟
نازنین: هم تو هم فاطیما نمیدونم چرا اون از دیوار راست میره بالا
جیمین:😂😂به تو رفته
نازنین:الان منم میمونم؟؟
جیمین: بالاخره داری با دوتا میمون زندگی میکنی پس انسان نیستی
نازنین:مرسی واقعا😑😑
جیمین😂😂
نازنین: حیفه این غذا که میره تو معده تو اگه خودم عاشقش نبودم درست نمیکردم برات اصلاااا
جیمین:نه نه ببخشید😂
نازنین: کله غذا رو داشتیم میخندیدم جیمین به همه چی پاتک میزد
جیمین: این سالاده؟؟
نازنین: پس کوفته؟؟
جیمین:آخه نمیخوره بهش سالاد باشه
نازنین: عزیزم این سالاد شیرازیه
جیمین: ماله شیرازه
نازنین: په نه په ماله دباغه چاله
جیمین: کمرش رو گرفتم چسبوندم به خودم که تعجب کرد
پارت بیست هفت🖤🥷
فاطیما: نازنین اختلال خواب داره و جیزایه ترسناک میبینه تو باید هواست بهش باشه بعضی شبا اگه صدایه جیغ شنیدی بدون داره خواب میبینه یادت باشه تنها جوری که بیدار میشه اینکه دستت رو بزاری رو پیشونیش و موهاش رو از عقب بکشی جوری که چشماش سقف رو ببینه بعدش بیدار میشه چون به پشت گردنش فشار میاد
الان تیر خورده پس نیاز با ماساژ داره همیشه من براش انجام میدادم ولی اون موقع تیر نخورده بود هواست باشه قشنگ ماساژ بدی بیشتر سمته کتفش باشه
ساقه سمت راست پاش آسیب دیدش ولی به رویه خودش نمیاره مراقب باش
بهش فشار روانی وارد نکن چون قاطی میکنه بدتر از منه و ممکنه بلایی سره خودش بیاره وقت هایی که دارهتمرین میکنه اصلا اصلا اصلا بهش کاری نداشته باش چون قطعا یا خواب بد دیده یا عصبیه
جیمین دارم با ارزش ترین داراییم رو بهت میسپرم مراقبش باش
جیمین: باشه باشه حتما
فاطیما: دستم رو گذاشتم رو سرش و موهاش رو دست کشیدم
تو پسره خوبی هستی مراقبش باش و نزار اعتماد من از بین بره چون اون موقعه میتونم از هیتر هات هم بدتر باشم
جیمین: باشه
فاطیما: از اتاق رفتم بیرون رو کاناپه خوابیدم امشب کوپا بازی داره ساعت چهار باید حتما ببینم
چشمام رو بستم...
نازنین: باز این کجا رفت؟؟
جیمین: رفت واسه تست پزشکی دیگه دیشب داشت میگفت
نازنین: اوو راس میگی ساعت الان نهم و نیمه یعنی رفته؟؟
جیمین:اره دیشب گقت ساعت هشت پرواز داره
نازنین: باشه باشه
الان من باید چیکار کنم؟؟
جیمین: من غذایه ایرانی میخوام
نازنین: جااااان؟؟؟
جیمین:دیشب داشتم میدیدم یه چیزی دیدم رنگش سبزه با گوشت درست میشه قزمه قرنه
نازنین:🤣🤣🤣قرمه سبزی
جیمین:آها اره اره همووون
نازنین: 😂باشه بلدم درست میکنم
جیمین: مرسی
نازنین: رفتم تو آشپزخونه شروع کردم غذا پختن که جیمین اومد رویه کابینت نشست
من به همه باید بگم چرا هرکی پیشه منه مثله میمون از همه جا بالا میره
جیمین: الان من میمونم؟؟
نازنین: هم تو هم فاطیما نمیدونم چرا اون از دیوار راست میره بالا
جیمین:😂😂به تو رفته
نازنین:الان منم میمونم؟؟
جیمین: بالاخره داری با دوتا میمون زندگی میکنی پس انسان نیستی
نازنین:مرسی واقعا😑😑
جیمین😂😂
نازنین: حیفه این غذا که میره تو معده تو اگه خودم عاشقش نبودم درست نمیکردم برات اصلاااا
جیمین:نه نه ببخشید😂
نازنین: کله غذا رو داشتیم میخندیدم جیمین به همه چی پاتک میزد
جیمین: این سالاده؟؟
نازنین: پس کوفته؟؟
جیمین:آخه نمیخوره بهش سالاد باشه
نازنین: عزیزم این سالاد شیرازیه
جیمین: ماله شیرازه
نازنین: په نه په ماله دباغه چاله
جیمین: کمرش رو گرفتم چسبوندم به خودم که تعجب کرد
پارت بیست هفت🖤🥷
۱.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.