پارت (۱۲) دخترک عاشق و مافیای خشن
از زبان ا.ت
ک یهو یچیزی رو زیرم احساس کردم یکم رفتم اونور تر تا ببینم چیه دیدم ک بلع کوک تحریک شده بود
+ وادفاک کوک تحریک شدی ؟ (・o・)
× یس بیبیگرل
کوک میخواست بوسم کنه ک گوشیش زنگ خورد
× شت الان وقت زنگ خوردن این لعنتی بود
کوک گوشیش و برداشت و جواب داد تهیونگ بود
مکالمه ی کوک و تهیونگ علامت تهیونگ_
_ سلام کوک چطوری داداش
× سلام ته خوبم مرسی تو خوبی؟
_ منم خوبم امم میگم کوک
× جونم داداش
_ ماموریت ک نداری
× نه عزیزم چطور مگه؟
(دوستان عزیز تهیونگ زن داره اسم زنش لونا هستش )
_ من و لونا و نامجون و زنش میخواستیم بریم عمارتی ک از شهر بیرونه و وسط جنگله میتونی بیای داداش ؟
× آره خیلی هم عالی فقط کی میخواین برین ؟
_ ما حالا میایم عمارتتون هماهنگ میکنیم
× اوکی داداش کاری نداری ؟
_ نه کوک خدافظ داداش
× خدافظ
پایان مکالمه 😐
+ کی بود ؟
× تهیونگ بود یکی از هیونگام
+ چی میگفت؟
× گفت ک قراره بریم ی عمارتی ک بیرون از شهر توی جنگله میخوام تو ام با خودم ببرم عشقم
+ خیلی خوب میشه *ذوق
× باشه حالا ذوق نکن
+ اوکی
× بیبی
+ جونم
× بیا بریم توی اتاقمون واست ی سوپرایز دارم
+ اوکی
ک یهو یچیزی رو زیرم احساس کردم یکم رفتم اونور تر تا ببینم چیه دیدم ک بلع کوک تحریک شده بود
+ وادفاک کوک تحریک شدی ؟ (・o・)
× یس بیبیگرل
کوک میخواست بوسم کنه ک گوشیش زنگ خورد
× شت الان وقت زنگ خوردن این لعنتی بود
کوک گوشیش و برداشت و جواب داد تهیونگ بود
مکالمه ی کوک و تهیونگ علامت تهیونگ_
_ سلام کوک چطوری داداش
× سلام ته خوبم مرسی تو خوبی؟
_ منم خوبم امم میگم کوک
× جونم داداش
_ ماموریت ک نداری
× نه عزیزم چطور مگه؟
(دوستان عزیز تهیونگ زن داره اسم زنش لونا هستش )
_ من و لونا و نامجون و زنش میخواستیم بریم عمارتی ک از شهر بیرونه و وسط جنگله میتونی بیای داداش ؟
× آره خیلی هم عالی فقط کی میخواین برین ؟
_ ما حالا میایم عمارتتون هماهنگ میکنیم
× اوکی داداش کاری نداری ؟
_ نه کوک خدافظ داداش
× خدافظ
پایان مکالمه 😐
+ کی بود ؟
× تهیونگ بود یکی از هیونگام
+ چی میگفت؟
× گفت ک قراره بریم ی عمارتی ک بیرون از شهر توی جنگله میخوام تو ام با خودم ببرم عشقم
+ خیلی خوب میشه *ذوق
× باشه حالا ذوق نکن
+ اوکی
× بیبی
+ جونم
× بیا بریم توی اتاقمون واست ی سوپرایز دارم
+ اوکی
۱۲.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.